احیائ روابط دیپلماتیک جمهوری اسلامی ایران با عرستان سعودی، رویدادی آینده ساز در منطقه غرب آسیا است که ثبات منطقه ای و کاهش مداخلات منفیِ قدرت های خارجی را در پی خواهد داشت. این روابط در بلند مدت نیز هسته شکل گیری نظم منطقه ای درون زا خواهد بود. مروری بر تحولات سالهای اخیر نشان میدهد، ثبات و بیثباتی در خاورمیانه تا حدود زیادی وابسته به کیفیت روابط ایران و عربستان است. تنش در روابط ایران و عربستان همواره به محیط پیرامونی این دو کشور تسری پیدا کرده و زمینه را برای حضور و مداخله بیشتر قدرتهای مداخلهگر خارجی از قبیل امریکا در منطقه فراهم میکند که این دو با مبانی سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران در تعارض کامل است. قدرت جمهوری اسلامی ایران اولأ در گرو ثبات منطقهای و یا حداقل تنش در منطقه است و ثانیا در گرو کاهش مداخلات قدرتهای برونمنطقهای به خصوص امریکا در غرب آسیا تعریف میشود. از سوی دیگر تجربیات تارخی نشان میدهد، تنشزدایی میان ایران و عربستان نیز موجب شکلگیری ثبات نسبی در منطقه شده است.
مروری بر تاریخ روابط دو کشور نشان میدهد، روابط دو کشور نیز همواره وضعیتی سینوسی داشته است؛ گاه تقابل، گاه تعارض و گاه تعامل میان دو کشور برقرار بوده است. ریشه رقابت دو کشور عمومأ الزامات ژئوپلوتیک و توازن قدرت در منطقه بوده که در قالب هایی مانند تعارضات ایدئولوژیک و جنگ های خاکستری در کشورهای مختلف نظیر سوریه، لبنان، عراق و یمن خودنمایی کرده است. در سالهایی که ایران و عربستان وارد فرایند تنشزدایی شدند، تعارض وهابیت و تشیع در جای خود وجود داشت و گاه بسیار فعال میشد اما دو کشور، حسب منافع مشترک منطقهای وارد همکاری با یکدیگر میشدند. این بدان معنی است که تعارض ایدئولوژیک در روابط ایران و عربستان فرع بر اصل و عمومأ تابع الزامات ژئوپلوتیک و توازن قدرت بوده است. بر این اساس همواره امکان همکاری میان دو کشور حتی در پرتنشترین مقاطع روابط فیمابین وجود داشته است.
الزامات ژئوپلوتیک در روابط دو کشور فقط عامل تنش نبوده بلکه در مقاطعی موجب تنش زدایی و تعامل هم شده است، مانند روند تنش زدایی و تعامل دو کشور در سال های 1991 تا 2003، همچینی تعامل و همکاری که میان ایران و عربستان در سال های 2006 تا 2010 ایجاد شد. در این دو مقطع عمدتأ عوامل بیرونی در سطح منطقه ای موجب همکاری دو کشور شدند.
ریشه توافق 10 مارس ایران و عربستان در چین را نیز باید مانند ادوار گذشته در «توازن قدرت منطقه ای» دنبال کرد. اما در توافق جدید، متغیر جدیدی در انگیزه همکاری دو کشور اضافه شده است و آن نیاز دو کشور به «ثبات منطقه ای» است. در واقع منافع مشترک و متقارب دو کشور در ثبات منطقه ای نیز، انگیزه آغاز روابط میان دو کشور را تشدید کرده است. ثبات منطقه ای همواره هدف راهبردی ایران در منطقه بوده، حالا عربستان سعودی نیز ثبات منطقه ای را راهبرد خود قرار داده است. در گذشته پس از آنکه رویدادی موجب تغییر توازن قدرت در منطقه میشد، مانند حمله امریکا به عراق در سال 2003 و یا انقلاب های عربی 2010؛ مجددأ روابط فیمابین دو کشور به سمت تقابل و تنش میرفت اما این دفعه، انگیزه احیائ روابط علاوه بر توازن قدرت در منطقه، نیاز همزمان دو کشور به ثبات منطقه ای هم هست و این میتواند نوید روابط پایداری میان ایران و عربستان در آینده بدهد.
نقطه قابل تأمل و مثبت در این توافق مداخله مثبت چین به عنوان یک قدرت جهانی است که عمیقأ خواهان ثبات منطقه ای در غرب آسیا و در سطح کلان تر، ثبات جهانی است. ایران و عربستان و چین در این توافق، مثلثی را شکل دادند که منافع آنها در موضوع ثبات منطقه غرب آسیا، متقارب و هماهنگ شده است. همچنین اعتماد عربستان به چین نشان می دهد که سعودیها «راهبرد تنوع بخشی در روابط با قدرت های بزرگ» را در عمل دنبال میکنند و در سیاست های منطقه ای به استقلال سیاسی رسیده اند.
ثبات طلبی سه کشور ایران-عربستان و چین در منطقه آثار مهمی در ساختار قدرت منطقه ای دارد به گونه ای که کفه ترازو را به سود ایران و بر علیه اسرائیل و امریکا تغییر می دهد. با توجه به همراهی سنتی کشورهای حوزه خلیج فارس با عربستان، انتظار می رود، اسرائیل و بازیگرانی که منفعت خود را در بی ثباتی منطقه ای می دانند در اقلیت قرار بگیرند.
در عین حال احیائ روابط میان دو کشور را باید نقطه آغازی برای «ساختن آینده روابط دو کشور» دانست؛ چرا که عناصری که میتوانند مجددأ دو کشور را وارد تقابل و تنش نمایند وجود دارند. در رأس این عناصر انگیزههای رژیم صهیونیستی است که منافع راهبردی خود در منطقه را ایجاد و تشدید دوقطبی امنیتی میان ایران و اعراب و افزایش تنش در روابط ایران با عربستان و دیگر بازیگران موثر منطقه ای می داند.
اراده پادشاهی عربستان و نظام جمهوری اسلامی ایران برای آغاز روابط دیپلماتیک، نیازمند مراقبت و رصدِ عدم قطعیت هایی دارد که مانند شوک های راهبردی میتوانند آتشِ تنش میان ایران و عربستان را مجددأ شعله ور کنند. بر این اساس دستگاه دیپلماسی دو کشور وظیفه خطیری برای ساختنِ اصولی روابط دو کشور در آینده در قالب گام های عملیاتی و سازنده دارد. تحکیم روابط ایران و عربستان نیازمند «اقدامات سازنده» برای بهبود تدریجی روابط، «اقدامات بیمه کننده» برای کنترل عدم قطعیت هایِ فاجعه آمیز و ارسال «علائم هشدار دهنده» به تصمیم گیران سیاسی دو کشور است.
ایران و عربستان در سطوح بینالمللی، منطقهای و ملی دارای برخی منافع مشترک هستند. منافع مشترک میتواند نقطه شروع ساختن روابط جدید با عربستان باشد. منافع مشترک ایران و عربستان در سه سطح بین المللی، منطقه ای و ملی که میتوانند مبنای «اقدامات شکل دهنده و سازنده» باشند عبارتند از:
سطح بینالمللی:
- ظهور چین به عنوان یک قدرت بین المللی که منافع راهبردی خود را در ثبات جهانی و منطقه ای قرار داده است و روابطی متوازن با ایران و عربستان را دنبال میکند، نقطه گره ای و تقارب دهنده منافع مشترک ایران و عربستان در سطح بین المللی و منطقه ای است.
- یکجانبهگرایی امریکا برای همه دولتها تهدیدآفرین است و سلطهگریزی در ذات همه دولتها از جمله عربستان وجود دارد. عربستان با توافق 10 مارس نشان داد تابع محض امریکا نیست.
- روند انتقال و توزیع قدرت از غرب به شرق، متعاقب ظهور قدرت های آسیایی، چشم انداز توزیع قدرت میان غرب و شرق را برجسته کرده است.
- نگاه ابزاری امریکا به عربستان در سطح افکار عمومیبینالمللی آشکار شده است.
- عربستان پس از سرنوشت حسنی مبارک، بن علی و... سیاست تنوعبخشی روابط خود با سایر قدرتهای بزرگ را پس از انقلاب های عربی دنبال میکند.
- مواضع عرستان در قبال جنگ اوکراین و سیاست های آن در اوپک نشانههایی از تنوع بخشی در روابط خارجی این کشور است.
- امنیت خلیجفارس برای همه کشورهای حاشیه خلیجفارس اهمیت حیاتی دارد.
- ایران و عربستان در حوزه تولید و فروش نفت منافع مشترک دارند.
- آرایش سیاسی جهان پس از نتایج جنگ اوکراین، زمینههای همکاری و یا تقابل منطقه ای میان ایران و عربستان را تشدید میکند.
سطح منطقهای:
- چین به عنوان یک بازیگر متوازن کننده ثبات زا (بالانسر مثبت) از تعارضات ساختاری منطقه غرب آسیا در ابعاد سیاسی و امنیتی خواهد کاست.
- توازن قدرت، راهبرد واقعی قدرتهای منطقهای از قبیل ایران، اسرائیل، ترکیه و عربستان است.
- هژمونگرایی، راهبردی دستنیافتنی برای ایران، اسرائیل، ترکیه و عربستان است.
- خاورمیانه با یک داعش مواجه نیست بلکه داعشها را در برابر خود میبیند. دولت عربستان ممکن است با بخشی از داعش روابط ارگانیک داشته باشد اما بخش دیگر آنها در صورت امکان در خاک عربستان هم دست به ترور خواهند زد.
- ایران، ترکیه و عربستان در سوریه، عراق، لبنان و فلسطین دارای منافع مشترک هستند و هر یک از این کشورها دارای اهرمهای سیاسی و اقتصادی در کشورهای مذکور میباشند.
سطح ملی:
- اقلیت اهل تسنن در ایران و اقلیت شیعه در عربستان،
- تهدید تروریسم در خاک ایران و عربستان،
- تحول بطئی در سطح اجتماعی و سیاسی ایران و عربستان،
- فرهنگ پیشامدرن، قبیلهای و تبعی در نظام سیاسی عربستان،
- دیپلماسی حج،
- سیاست همسایگی در سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران و.... زمینههای همکاری دو کشور را در سطح ملی فراهم میکنند
سیدمحمد حسینی، کارشناس ارشد مرکز مطالعات سیاسی بین المللی
(مسئولیت محتوای مطالب برعهده نویسندگان است و بیانگر دیدگاههای مرکز مطالعات سیاسی و بینالمللی نیست)