در شبهای پدافند و آتش، زمانی که سرزمین ایران هدف حملات دشمن صهیونیستی قرار گرفت، چشم جهانیان به پهپاد و بمب بود؛ چشم آنها به ادامه استفاده ابزاری از شعار زن، زندگی، آزادی بود. غافل از اینکه آنچه در دل ایران اتفاق افتاد، فراتر از نبرد نظامیبود. زنان ایرانی، از مادران شهدا تا دختران پرستار، از معلمان و دانشجویان گرفته تا کارآفرینان و اهل قلم، همه و همه در جایجای کشور، نقشی حماسی آفریدند. آنان زن، جنگ، مقاومت را به جهان نشان دادند.
جنگ همواره به عنوان یکی از شدیدترین و پیچیدهترین آزمونهای تاریخ بشریت، زمینهساز دگرگونیهای عمیق در ساختارهای اجتماعی، فرهنگی و فردی بوده است. در این میان، حضور زنان در عرصههای جنگ، به ویژه در بافت فرهنگی و تاریخی ایران، بازتاب تحولات مفهومی و عملی نسبت به نقش جنسیت در موقعیتهای بحرانی بوده است. زنان ایرانی با جرأت و ایستادگی در رویارویی با جنگ، نه صرفاً به عنوان بازیگران فرعی پشت صحنه، بلکه به عنوان کنشگران فعال و تأثیرگذار، در بازتعریف مفهوم مقاومت و هویت ملی نقشآفرینی کردهاند. این حضور فعال، برخلاف برداشتهای سنتی، نشاندهنده توانمندی زنان در مواجهه با «وضعیتهای استثنایی» است؛ وضعیتی که در آن قواعد عادی جامعه دچار بحران میشود و امکان ظهور ظرفیتهای بالقوه افراد فراهم میگردد. زنان ایرانی در این شرایط نه تنها به تقویت پایداری نظام جنگی کمک کردهاند، بلکه خود با عبور از محدودیتهای جنسیتی، الگوی جدیدی از مشارکت اجتماعی و هویتی را ارائه دادهاند.
از منظر روان شناختی، مواجهه با جنگ، در زنان پیچیدگیهای ویژهای دارد. آنان باید همزمان با تحمل بار سنگین عاطفی ناشی از دوری از خانواده و نگرانی برای سرنوشت عزیزان، وظایف حمایتی و عملی را نیز بر عهده گیرند. این دوگانگی نقش، به ایجاد ساختارهای مقاومتی درونی و اجتماعی منجر شده و عنوان «شجاعت تحمّل» به خود گرفته است. نقش زنان در پشت جبهه موجب ایجاد شبکههای همبستگی اجتماعی گسترده و تثبیت انسجام ملی شده و به بازتولید سرمایه اجتماعی و فرهنگی در شرایط جنگی منجر میشود. این شبکهها، از طریق تبادل حمایتهای مادی و معنوی، زنان را به کنشگرانی مؤثر در پویش ملی تبدیل میسازد. بازتعریف هویتی از زن، در آثار ادبی، هنری و فرهنگی دوران جنگ نیز انعکاس داشته است؛ جایی که زنان به نمادهای مقاومت، فداکاری و اراده تبدیل شدند و به شکلی مؤثر، روایت غالب مردانه جنگ را به چالش کشیدند. با وجود این دستاوردها، زنان در رویارویی با جنگ با موانع فرهنگی نیز مواجه بودند. موانعی نظیر محدودیتهای جنسیتی و عدم پذیرش نقشهای غیرسنتی، از جمله مسائلی است که زنان باید با آنها روبرو شوند. این چالشها خود زمینهساز شکلگیری اشکال نوینی از مقاومت در زنان میشود که میتوان آن را در قالب «مقاومت و همبستگی اجتماعی در برابر بیگانه» تعریف کرد.
شجاعت زنان ایران در دوران انقلاب اسلامی ۱۳۵۷ یکی از برجستهترین و تأثیرگذارترین ابعاد این رویداد تاریخی بود. زنان در این دوره کنشگرانی فعال، فداکار و آگاه بودند که با حضور گسترده در اعتراضها، نقش بیبدیلی در شکلگیری و پیروزی انقلاب داشتند. از دیگر مهمترین و ملموسترین اتفاقات، حضور زنان ایرانی در عرصه نبرد، دوره جنگ تحمیلی ۸ ساله ایران و عراق بود. در این دوران، زنان ایرانی با حضور فعال در عرصههای مختلف پشت جبهه و حتی جبهه، نقش غیرقابل انکاری در حفظ استقلال و تمامیت ارضی کشور ایفا کردند. زنانی که در مقابله با جنگها و بحرانها ایستادگی نمودند، ویژگیهایی چون صبر، استقامت، همدلی، مسئولیتپذیری و قدرت مدیریت بحران را نشان دادند. حضور فعال زنان در زمان جنگ تحمیلی سبب تغییر نگرشهای سنتی نسبت به نقش آنان در جامعه شد. تصویری که پیشتر از زنان به عنوان موجوداتی آسیبپذیر و تنها در نقش خانهداری وجود داشت، به تدریج دچار تحول شد و آنان به عنوان نمادهای مقاومت و قهرمان در فرهنگ و ادبیات معاصر ایران مطرح شدند. این زنان ثابت کردند که شجاعت و فداکاری ارتباطی به جنسیت ندارد.
جنگ 12 روزه
در ستیز نابرابر میان زرادخانههای پر زرق و برق و قلبهای لبریز از ایمان، جهان بار دیگر شاهد جنگی نابرابر شد. جنگ ۱۲روزه رژیم صهیونیستی با همدستی آمریکا و حتی با حمایت برخی از دولتهای غربی علیه جمهوری اسلامی ایران. اگرچه در این نبرد، تصویر پرتاب موشک ها، بمب های سنگرشکن و تقابل سامانههای پدافندی در رسانهها برجسته شد؛ اما آنچه در پشت صحنه این حماسه جریان داشت، حضور پررنگ، مؤثر و صبورانه زنان ایرانی بود؛ زنانی که نه با سلاح، بلکه با جان، صبر، ایمان و مدیریت بحران، ستونهای پایداری کشور شدند. آنان بودند که در صفهای کمکرسانی، در گروههای مردمی، در امدادرسانی بیمارستانی و در فضای مجازی، حقیقت مقاومت را روایت کردند. زنانی که در آتش اضطراب، آرامش همسایگی را حفظ کرده و بخشی از روایت خاموش این جنگ شدند. آنان با آگاهی و قدرت تحلیل، در مقابل جنگ روانی دشمن ایستادند و اجازه ندادند اضطراب اجتماعی گسترده شود. با روایتهای شخصی، تصاویر واقعی از همدلی و آرامش محلهها را منتشر کردند. در شبکههای اجتماعی، با زبان مهر و منطق، برابر تبلیغات دروغین دشمن ایستادند.
یک پرستار در شیراز، با وجود تهدید حمله هوایی، شیفت خود را ترک نکرد و در دل شب، ساعتها به مداوای مجروحان ادامه داد. زنی در تبریز، با راهاندازی آشپزخانه محلی، روزانه صدها پرس غذا برای خانوادههای آسیبدیده آماده میکرد. دانشجویان دختر در تهران، با راهاندازی پویشهای اطلاعرسانی، تلاش کردند ترس و اضطراب را از چهره مردم بزدایند. اینها تنها نمونههایی از هزاران نقش زنانهای است که رسانهها شاید آن را نبینند، اما تاریخ فراموش نخواهد کرد.
در جنگ 12 روزه رژیم صهیونیستی علیه کشورمان 935 نفر به شهادت رسیدند که در این میان 102 زن و 38 کودک بودند.
کلام آخر
حضور زنان با جرأت ایرانی در رویارویی با جنگ، فراتر از یک پدیده تاریخی، نمونهای زنده از ظرفیتهای انسانی در شرایط ویژه به حساب می آید. این حضور، به بازتعریف مفاهیم جرات، مقاومت و هویت ملی کمک کرده و نشان میدهد که زنان نه تنها در حوزه خانوادگی بلکه در عرصه اجتماعی نیز میتوانند نقشهای تعیینکننده ایفا نمایند.
تحلیلهای عمیقتر این پدیده، میتواند به گشایش مسیرهای تازهای در فهم جنسیت، قدرت و مقاومت اجتماعی در جوامع در حال تحول کمک کند. آگاهی از نقش زنان ایرانی در جنگ، نه تنها شناخت بهتری از گذشته به ما میدهد؛ بلکه الهامبخش حرکتهای اجتماعی و فرهنگی آینده خواهد بود. تأثیر پایدار حضور زنان ایرانی در شکلدهی به افکار عمومی در دنیا، قدرت معنوی و فرهنگی ایران را میرساند. قدرتی که فراتر از ترس از بمب و موشک است.
معصومه سیف افجهای، مدیر گروه مطالعات حقوق بشر و زنان
(مسئولیت محتوای مطالب برعهده نویسندگان است و بیانگر دیدگاههای مرکز مطالعات سیاسی و بینالمللی نیست)