با حضور ترامپ در کاخ سفید، بسیاری امیدوار بودند تا آتشبس در اوکراین به اولین دستاورد آمریکا تبدیل شود؛ ولی تلاشهای کلیددار کاخ سفید با رویکرد ساختار در مسکو و واشنگتن هماهنگ نبود. علیرغم چندین تماس تلفنی سران روسیه و آمریکا و دیدارهای فرستادگان ویژه توامان با تبادل صحبتهای بسیار مثبت، نتیجهای حاصل نشد و شاید پوتین نتوانست از این فرصت بهره گرفته و بیشتر به فکر پیشروی در جغرافیای نبرد افتاد که زمینههای آن با محدویت ارسال تسلیحات آمریکایی فراهم شده بود؛ چرا که ترامپ در برنامهای حساب شده و تاکتیکی برای گذر از دو مسئله اساسی در غرب آسیا یعنی عملیاتی کردن برنامه سقوط اسد و تضعیف ایران به چراغ سبز کرملین نیاز جدی احساس مینمود.
دونالد ترامپ از ژانویه، از زمان مراسم تحلیف خود، به ولادیمیر پوتین نزدیک شده بود و برای پایان دادن به درگیری در اوکراین فشار میآورد؛ اما 6 ماه گذشته موفق به دستیابی به پیشرفت مشخصی نشده بود و در حالی که دولتش هفته گذشته اعلام کرد که تصمیم گرفته با استناد به نگرانیها در مورد کاهش ذخایر تسلیحاتی ایالات متحده، عرضه سلاح به کییف را متوقف کند؛ ولی کاخ سفید بعداً سعی کرد تأثیر این اقدام را کماهمیت جلوه دهد و پیشنهاد داد که عرضه سلاح به کییف از سر گرفته شود. همزمان دونالد ترامپ، رئیسجمهور آمریکا، روز 17 تیر 1404 بار دیگر نارضایتی خود را از ولادیمیر پوتین، رهبر روسیه، ابراز کرد و گفت که در حال بررسی اعمال تحریمهای بیشتر علیه مسکو است و بر ناامیدی خود از افزایش تعداد قربانیان جنگ بین روسیه و اوکراین صحه گذاشت. وی همچنین در دیدار با اعضای کابینه خود در کاخ سفید گفت: اگر حقیقت را بخواهید، پوتین حرفهای بیمعنی زیادی به ما میزند. او همیشه خیلی خوب است؛ اما این هیچ معنایی ندارد. ترامپ اطمینان داد که لایحه سنا با هدف اعمال تحریمهای جدید علیه روسیه را با دقت بسیار مطالعه خواهد کرد.
در سوی دیگر منازعه وزیر امور خارجه روسیه میگوید مسکو همچنان پذیرای راهحل دیپلماتیک برای مناقشه اوکراین است؛ اما مذاکرات باید بر صلح پایدار متمرکز باشد، نه آتشبس. لاوروف میافزاید که روسیه اصرار دارد که پیمان صلح با اوکراین شامل شرایطی مانند غیرنظامیسازی و نازیزدایی از کشور باشد و این پیمان همچنین باید در برگیرنده انصراف از تمام اقدامات قانونی علیه روسیه، لغو تحریمها و بازگرداندن اموال مصادره شده به مسکو باشد؛ موضوعاتی که در از بین بردن ریشههای درگیریها نقش اساسی دارند. البته دیگر خواسته مهم کرملین این است که تهدیدات علیه امنیت روسیه در رابطه با گسترش ناتو و دخالت اوکراین در این بلوک نظامی از بین برود. همچنین احترام به حقوق بشر و فرهنگ، سنتها، ارتدکسهای متعارف، رسانههای روسی زبان در سرزمینهایی که تحت کنترل رژیم کییف باقی ماندهاند، تضمین شود و مهمتر این که واقعیتهای ارضی جدیدی که با الحاق کریمه، سواستوپل، جمهوری خلق دونتسک، جمهوری خلق لوهانسک، زاپوروژیه و خرسون به روسیه پدیدار شد، به رسمیت شناخته شود؛ مجموعه خواستههایی که با خواستههای اوکراین و حامیان غربی فاصله عرش تا فرش را دارد.
روسیه همواره رهبران غربی را به تلاش برای منحرف کردن توجه از ناتوانی خود در حل مشکلات واقعی متهم کرده و معتقد است که غربیها با استناد به تهدید افسانهای روسیه، سعی دارند توجه را از ناتوانی در حل مشکلات واقعی مانند تورم، افزایش بیکاری، کاهش درآمد واقعی شهروندان، مهاجرت غیرقانونی و جرایم فزاینده مرتبط با آن منحرف کنند. البته بر کسی پوشیده نیست که اروپای متحد در حال دامن زدن به احساسات ضد روسی، احیای مجتمع نظامی-صنعتی و فراخوان جنگ علیه روسیه است. همچنین اتحادیه اروپا به سرعت از یک اتحادیه اقتصادی و سیاسی به یک بلوک نظامی و سیاسی شبه ناتو تبدیل شده است. در همین راستا در ماه ژوئن، در اجلاس ناتو در لاهه، متحدان تصمیم به افزایش قابل توجه هزینههای دفاعی گرفتند و بهنوعی آمریکا به یکی از خواستههای مهم خود یعنی افرایش بودجه دفاعی اروپا به 5درصد تولید ناخالص داخلی در دروان ترامپ با برجستهسازی تهدید روسیه همزمان با پیشرفت نیروهای ارتش سرخ در اوکراین رسید.
در مجموع باید اذعان نمود که واشنگتن در دستیابی به اهداف چندگانه خود در تنظیم نوع روابط با قاره سبز در امور دفاعی و امنیتی، افزایش بودجه دفاعی اروپا، بهرهگیری از سکوت روسیه در موضوعات غرب آسیا و مهمتر انعقاد قرارداد بهرهگیری از منابع ارزشمند اوکراین با موفقیت نسبی روبرو بوده و شاید تاکتیک ترامپ برای نمایش ماه عسل با آقای پوتین چنین اهداف پیچیده و مهمی داشته است. به هرحال از طرفی بحران اوکراین یکی از مهمترین چالشهای اساسی و فرسایشی روسیه و قاره سبز بوده که برای طرفین به یک موضوع حیاتی و موجودیتی تبدیل شده که شروعش آسان بهنظر رسیده ولی برای خروج از آن امیدواری کوتاه مدت وجود ندارد و از سوی دیگر تحولات اخیر در نوع تعاملات واشنگتن و مسکو حکایت از نزدیک شدن به خط پایان و به سر رسیدن دوره کوتاه ماه عسل ترامپ و پوتین دارد. کلام آخر این که منازعه اوکراین؛ نبردی تاریخی بین لیبرالیسم لجامگسیخته و روسیه اقتدارگرا است که با تبلیغات کاذب غربیها و رژیم صهیونیستی مبنی بر کمک پهپادی ایران به روسیه موجب رکود جدی روابط قاره سبز و ایران شده است. در عین حال واقعیت این است که حسب تجربیات تاریخی هرگونه مشارکت عناصر ثالث در زورآزمایی قدرتهای بزرگ دستاوردی نداشته و شاید در آینده مشمول پرداخته هزینه نیز بشود.
علی بمان اقبالی زارچ؛ رئیس گروه مطالعات اورآسیا
(مسئولیت محتوای مطالب برعهده نویسندگان است و بیانگر دیدگاههای مرکز مطالعات سیاسی و بینالمللی نیست)