فرانسه از دیرباز نیروی محرک در بحث امنیت اروپا بوده است. در اواخر دهه 2010 و اوایل دهه 2020، تقریباً همزمان با دور اول ریاست جمهوری ترامپ، پاریس ایدههای خود در مورد ایفای نقش مهم در تضمین امنیت قاره واستقلال استراتژیک اروپا را با جدیت بیشتری به طور آشکارا بیان و دنبال میکرد. فرانسه برای تحقق ایدههای خود دو اقدام انجام داد:
الف – فعال کردن ماده 42.7 پیمان لیسبون موسوم به کمک های دفاعی متقابل اتحادیه اروپا
پس از حمله تروریستی نوامبر 2015 پاریس، فرانسه از اعضای اتحادیه خواست تا ماده 42.7 معاهده لیسبون که به بند دفاع متقابل اتحادیه اروپا نیز شناخته میشود، به اجرا گذارند. این ماده کشورهای عضو را متعهد میکند تا به هر کشور عضو که قربانی تجاوز مسلحانه شده است کمک و پشتیبانی کند. این اولین باری بود که یک کشور عضو اتحادیه خواستار اجرایی شدن این ماده از زمان اجرایی شدن پیمان لسیبون (1 دسامبر 2009) میشد. هرچند این ماده به طور خودکار مداخله نظامی را اجباری نمیکند؛ اما کشورهای عضو را ملزم میسازد تا تمام روشها و ابزارهای ممکن کمک را به قربانی ارائه دهند، که در صورت لزوم میتواند شامل پشتیبانی نظامیباشد. به همین سبب، کشورهای عضو فراخوان فرانسه را با شکلهای گوناگون از همبستگی سیاسی تا به اشتراک گذاری اطلاعات وهمکاری عملیاتی ضد تروریسم پاسخ دادند.
ب – ارائه ابتکار مداخله اروپا E12 در سال 2018
ابتکار مداخله اروپا یک ابتکار نظامی مشترک بین 13 کشور اروپایی خارج از ساختارهای موجود مانند سازمان پیمان آتلانتیک شمالی (ناتو) است. این ابتکار را برای اولین بار، امانوئل مکرون، رئیس جمهور فرانسه در سخنرانی خود در دانشگاه سوربون در سپتامبر 2017 پیشنهاد کرد. در 25 ژوئن 2018 ، 9 عضو ناتو قصد نامه خود مبنی بر شروع این ابتکار را امضا کردند. فنلاند در7 نوامبر 2018 به این طرح پیوست. در دسامبر 2022 ، جلسه سالانه این گروه شامل 13 کشور: فرانسه، بلژیک، دانمارک، استونی، فنلاند، آلمان، هلند، نروژ، پرتغال، اسپانیا، انگلیس، سوئد و ایتالیا، در نروژ برگزار شد. مهمترین اهدافی که این ابتکار برای آن تشکیل شد عبارتند از: 1-سازگاری این ائتلاف با اتحادیه اروپا و ناتو 2-دست یابی به دیدگاه مشترک در مورد نگرانیهای امنیتی 3-استقرار افسران ارتباط 4-تلاشهای بلند مدت در دفاع 5-تعهد به عملیات امنیتی اروپا 6-استفاده از قابلیتهای مؤثر.
با آغاز بحران اوکراین در فوریه 2022 و با وجود آنکه بسیاری از کشورهای اتحادیه، حمله به خاک اوکراین را یک تهدید امنیتی علیه اروپا ارزیابی میکردند؛ اما سازوکار پیشنهادی فرانسه (ابتکار مداخله اروپا E12) اقدام جدی به اجرا نگذاشت. اعضای ابتکار مداخله اروپا در پایان نشست سالانه 2022 صرفاً به صدور اعلامیه مشترک حمله روسیه به اوکراین را محکوم کردند. در آن بازه زمانی تلاش پاریس برای تعامل گستردهتر با شرکای اروپایی خود در حوزه دفاعی و امنیتی با پاسخهای محدودی از سوی پایتختهای اروپایی روبرو میشد؛ زیرا اغلب این پیشنهادات با اولویتهای ملی کشورهای عضو سازگار نبود. بسیاری از دولتهای اروپایی بیشتر بر مقابله با تهدید روسیه و دفاع جمعی در چارچوب ناتو متمرکز بودند و ناتو نیز به لحاظ ساختاری، مالی، نظامیبه شدت به ایالات متحده متکی بود. پیروزی ترامپ در انتخابات 2024 و استراتژی اول آمریکا، شک و تردیدها در مورد تضمینهای امنیتی ایالات متحده به اروپا را به شدت افزایش داد[1]. افزایش شکاف میان دو سوی آتلانتیک، از یکسو زمینه را برای فرانسه فراهم کرد تا بار دیگر نقش مهمی در بحث امنیتی اروپا ایفا کند، و از سوی دیگر شرکای اروپایی اش نیز تمایل بیشتری به گفتگو نشان دادند. پیشنهادهای فرانسه برای همکاریهای دفاعی و امنیتی طیف گستردهای از مسائل را پوشش میدهد؛ از تضمینهای امنیتی برای اوکراین تا آینده بازدارندگی هستهای در اروپا.
استقبال کنونی کشورهای اروپایی از ایده معماری جدید دفاعی و امنیتی اروپا از دو تحول مهم زیر سرچشمه میگیرد:
اول- تغییر چشمگیر عوامل (پارامترهای) امنیت اروپا در دوره ترامپ
نگاهی به گذشته نشان می دهد که برای بسیاری از دولتهای اروپایی طرح استقلال استراتژیک اروپا، به طور جدی مورد پرسش بود و نسبت به اینکه اساساً آیا اروپا باید یک برنامه جایگزین (طرح B) برای امنیت خود را در نظر بگیرد؟ تردیدهای زیادی داشتند. برای اکثر اروپاییها، برنامه اصلی امنیت اروپا یا (طرح A) به طور آشکارا تضمینهای امنیتی ناتو و نقش ایالات متحده بود که در ماده 5 معاهده واشنگتن، که دفاع جمعی را ایجاد میکند، پیشبینی و تثبیت شده است. هر طرح یا سازوکار دیگری که ممکن بود منجر به جدا شدن امنیت اروپا از ایالات متحده شود، یک طرح مضر یا حتی خطرناک در نظر گرفته میشد. بنابراین هر پیشنهاد یا ابتکارعملی که نوعی خودمختاری استراتژیک اروپا را بیان میکرد، به عنوان یک تلاش در جهت جداسازی امنیت دوسوی آتلانتیک، ارزیابی و مورد مخالفت گسترده قرار میگرفت. بدین ترتیب، بسیار طبیعی بود که رویکردهای تاریخی فرانسه به امنیت اروپا به عنوان توهمات بزرگ گلیستی یا به سادگی ضد آمریکایی و مخالفت با ناتو تفسیر و رد شود. درحالی که فرانسه بر اساس تجزیه و تحلیل هوشیارانه از ایالات متحده و مسیر احتمالی آینده روابط امنیتی فراآتلانتیکی، براستقلال استراتژیک اروپا تأکید میکرد.
از زمان آغاز ریاست جمهوری دونالد ترامپ در سال 2017، امانوئل ماکرون بر مبنای ارزیابی از تحولات داخلی در ایالات متحده و پویایی روندهای بینالمللی تأکید میکرد که عقب نشینی ایالات متحده از امنیت اروپا تدریجی و اجتناب ناپذیر است. یک فرض بر این بود که ترامپگرایی حتی بدون ترامپ همچنان وجود خواهد داشت؛ به این معنی که دکترین اول آمریکا و گرایشهای انزواگرایانه در سیاست خارجی واشنگتن غالب خواهد بود. در سطح بینالمللی نیز رقابت چین و آمریکا به طور گستردهای ویژگی کلیدی در شکل دادن به پویایی بین قدرتهای بزرگ، با پیامدهای آشکار برای اروپا دیده میشد. از دیدگاه فرانسه، چرخش ایالات متحده به آسیا به طور اجتنابناپذیر منجر به کاهش تعامل در امور امنیتی اروپا خواهد شد؛ زیرا تمرکز واشنگتن به سوی اقیانوس هند و اقیانوس آرام تغییرخواهد کرد. به طور خلاصه باید گفت که به قدرت رسیدن دوباره ترامپ در 2024 و سیاست های دولت [2] همانند یک تغییر دهنده بازی- Game Changer-در صحنه اروپا عمل کرد.
دوم – فرگشت (تکامل) رویکردهای فرانسه درحوزه امنیت و همگرایی با دیدگاههای کشورهای شرق اروپا
در اواخر دهه اول قرن 21 فرانسه در واقع تا حد زیادی خود را با این ایده که ناتو سازوکاراصلی امنیت اروپا است، آشتی داده بود. فرانسه در عمل به این نتیجه رسیده بودکه ایدههای سنتی فرانسوی دفاع اروپایی[3] به معنای ایجاد یک هویت دفاعی جداگانه اروپایی خارج از چارچوب ناتو در میان بسیاری ازکشورهای اروپایی خریداری ندارد و دست نیافتنی است. از آن زمان، پاریس به طور فزاینده اتحاد آتلانتیکی را به عنوان یک ابزار نظامی ارزشمند در نظر گرفت؛ ابزاری که فرانسه میتواند در آن نقش برجستهتری را بر عهده بگیرد. براساس این درک از اروپا و روابط فراآتلانتیکی بود که نیکولا سارکوزی در آوریل 2009 - پس ازگذشت 43 سال- رسما به ساختارنظامی ناتو بازگشت[4]. وی در سخنرانی خود اظهار داشت: پیوستن مجدد فرانسه به ساختار نظامیپیمان آتلانتیک شمالی و پایان دادن به این جدایی، هم به نفع فرانسه و هم به نفع اروپا است. فرانسه پس از پیوستن به ناتو، از قدرت و اثرگذاری بیشتری برخوردار خواهد شد و ما با ورود خود به این سازمان نظامی، جایگاهی در میان همپیمانان خود خواهیم داشت. پیوستن به ناتو پایان دوره استثنا گرایی فرانسه است و به هیچ عنوان امنیت، استقلال و توان دفاعی پاریس را به مخاطره نخواهد انداخت و ما قدرت بازدارندگی هستهای مستقل خود را حفظ خواهیم کرد. اگرچه دولت راستگرای سارکوزی ازاندیشههای گلیستی فاصله گرفت و پیگیری طرحهای استقلال دفاعی اروپا را ولو به طور موقت کنار گذاشت؛ اما این سیاست الیزه تنها عامل متروک شدن طرح های استقلال دفاعی اروپا نبود. اختلاف دیدگاههای کشورهای اروپایی نسبت به: 1- منشاء تهدیدهای امنیتی اروپا، 2- اولویت بندی آنها و 3- چگونگی مقابله با آنها نقش مهمی در بی رونقی همگرایی دفاعی وامنیتی کشورهای اروپایی خارج از ساختار ناتو داشت.
در حالی که اعضای ناتو به طور رسمیبر روی رویکرد 360 درجه[5] توافق کردند، به این معنی که اتحاد آتلانتیک باید آماده باشد تا به تهدیدات از همه جهات به طور مساوی پاسخ دهد؛ اما در تعریف و تعیین تهدید مستقیم و فوری کشورهای اروپایی به دو گروه شرق و جنوب تجزیه شدند. اروپاییها در مورد اینکه آیا تهدیدات شرق – عمدتا روسیه – باید اولویت داشته باشد یا اینکه تهدیدات ناشی از جنوب – عمدتاً تروریسم و تا حدی جرمهای سازمان یافته و مهاجرت – تهدید مستقیم و فوریتر است، تقسیم شدند. در این مناظرهها، فرانسه طرفدار صریح و فعال تمرکز بر تهدیدهای ناشی از جنوب (تروریسم ناشی از اسلامگرایی سلفی و افراطی کشورهای آفریقایی و جنوب مدیترانه) بود، یعنی منطقهای که خودش از نظر نظامی نیز درگیر بود. برای فرانسه تهدید روسیه به اندازه تهدیدهای ناشی از حوزه جنوب در اولویت نبود. اگرچه پاریس به نوبه خود از کنشهای مسکو در حوزه نفوذ فرانسه - برای نمونه رفتار روسیه در سوریه و به طور فزاینده در آفریقا- تجربه منفی داشت؛ اما در نهایت خطر تجاوز روسیه علیه قلمرو فرانسه یا هر یک از متحدانش را کم میدانست. به ویژه آنکه پاریس با اتکای بر توان بازدارندگی هستهای تهدید جدی از سوی مسکو احساس نمیکرد. اختلاف نظر جناح جنوب و شرق اروپا در درک از تهدید، پیامدهای نظامی مستقیمی مثل اختلاف در برنامهریزی برای دفاع جمعی و منطقهای، اختلاف در برنامهریزی برای عملیات حمل و نقل، و .... نیز به دنبال داشت.
علاوه بر این، فرانسه به دلیل ارزیابی متفاوتش از منشاء تهدید، در یک بازه زمانی قابل توجهی بسیاری از شرکای اروپایی خود را با رویکرد جانبدارانه از روسیه آزرده کرده بود. در حالی که کشورهای جناح شرقی ناتو هشدار میدادند که الحاق کریمه توسط مسکو در سال 2014 آخرین تلاش کرملین برای تضعیف امنیت اروپا نخواهد بود، فرانسه در چنین جمع بندی با آنها همراهی نمیکرد. ازجنبه نظامی، فرانسه به دلیل عدم مشارکت در موضع بازدارندگی ناتو به گونهای که متناسب با وزن سیاسی این کشور باشد، مورد نکوهش و انتقاد قرار میگرفت. برای نمونه، این کشور به عنوان یک عضو اصلی آنگونه که باید و شاید در حضور پیشرفته ناتو(EFP)[6] عمل نکرد. از نظر دیپلماتیک، در مذاکرات مربوط به توافقنامههای مینسک، که هدف آن تضمین آتش بس و حل و فصل سیاسی در شرق اوکراین بود، فرانسه همراه با آلمان، به گونه ای ظاهر شد که به نوعی حوادث گذشته (تصرفات روسیه) را پذیرفته بود، موضعی که در چارچوب منافع اوکراین نبود. سخنرانی مکرون در کنفرانس سالانه سفرای فرانسه در سال 2018 هنگامیکه بررسی معماری دفاعی و امنیتی اروپا را مطرح کرد، به نوعی نظرات روسیه را در بر داشت. سال بعد، او ولادیمیر پوتین را برای یک سفر کاری به اقامتگاه تابستانی خود دعوت کرد و کمیبعد نیاز به بهبود روابط با روسیه را مورد تاکید قرار داد.
در سال 2019 فرانسه یک گام فراتر رفت و سازوکار گفتگوی استراتژیک دوجانبه خود را با روسیه آغاز کرد. مکرون در بیان دلایل گفتگوی استراتژیک با روسیه به منافع اروپایی و باور به این اصل که در نظام بینالمللی چند قطبی در حال ظهور، باید به روسیه مشارکت استراتژیک فراتر از اتحاد فرانسه با چین ارائه شود. حتی پس از حمله گسترده روسیه به اوکراین در سال 2022، مواضع مکرون در برابر روسیه از سوی شرکای اروپایی (به ویژه اعضای شمالی و شرقی اروپا) همچنان جانبدارانه ارزیابی میشد. برای نمونه زمانی که مکرون استدلال کرد که روسیه باید پس از پایان جنگ تضمینهای امنیتی دریافت کند.
با نگاهی به گذشته، میتوان گفت اختلاف نظر فرانسه با کشورهای اروپای شرقی و شمالی در ارزیابی متفاوت آنها از سطح خطر روسیه برای تغییر نظم امنیتی اروپا ریشه دارد. درخواست مکرون برای تضمینهای امنیتی پس از جنگ برای روسیه در سال 2022 به روشنی نشان میدهد که الیزه براین باور بود که معضل امنیتی بین روسیه و غرب باید به نوعی مدیریت شود. در حالی که از نگاه کشورهای اروپای شمالی و شرقی رفتار روسیه بر تغییرات ژئوپلتیک و تغییر در روابط بینالملل متمرکز بود.
اما از سال 2023 به بعد، به تدریج گفتمان رسمی فرانسه در مورد روسیه تغییر کرد و به طور فزاینده ماهیت و اهداف اعلام شده مسکو و تهدیدی که این کشور متوجه اروپا میکند میپردازد. مکرون در سخنرانی خود در مارس 2025 این پرسش را مطرح کرد: چقدر باورپذیر است که روسیه امروز در اوکراین متوقف خواهد شد؟ روسیه در حال حاضر و برای سالهای آینده به تهدیدی برای فرانسه و اروپا تبدیل شده است. من عمیقاً از آن پشیمانم و متقاعد شدهام که در دراز مدت، زمانی که با یک روسیه صلحجو روبرو باشیم صلح به قاره ما باز خواهد گشت، اما امروز در نقطه ای هستیم که باید با آن مقابله کنیم. این اظهارات مکرون نه تنها پذیرش اشتباه ارزیابی قبلی و درک به روز شده پاریس از تهدید روسیه است، بلکه موجب نزدیکی بیشتر فرانسه به بسیاری از شرکای آن، به ویژه در شمال و شرق اروپا میشود.
پس از فرازو نشیب های دو دهه گذشته و با در نظرداشت واقعیتهایی همچون: 1- فاصله گرفته فرانسه از ایدئولوژی عضویت درناتو - به عنوان بهترین راه تأمین منافع امنیتی خود-، 2- تشدید تلاشها برای کاهش وابستگی امنیتی اروپا به ایالات متحده، 3- همگرایی دیدگاههای کشورهای عضو اتحادیه اروپا نسبت به منشاء تهدید امنیتی و اولویت آن، اما حفظ روند همگرایی فعلی برای دستیابی به نوعی خودمختاری یا استقلال دفاعی و امنیتی اروپا همچنان در گرو پاسخ به دو پرسش اصلی است:
اول- آیا اروپاییها تغییر در روابط فرا آتلانتیک را دائمی میدانند؟ یا اینکه بازگشت به وضعیت قبل، پس ازپایان دوره ترامپ و خروج از کاخ سفید ممکن است. بنابراین، یک بار دیگر، تجزیه و تحلیلهای متفاوت از مسیر احتمالی آینده پیوند دوسوی آتلانتیک یک متغیر تعیینکننده در همکاری امنیتی اروپا است.
دوم- آیا تغییرات درسیاست داخلی فرانسه باردیگرموجب تغییر رویکرد فرانسه و کاهش انگیزه و انرژی این کشور برای پیگیری طرحهای خومختاری دفاعی امنیتی اروپا نخواهد شد؟ دولت فعلی فرانسوا بایرو با تهدید مداوم برکناری با رأی عدم اعتماد مواجه است. نظرسنجیها نشان میدهد که احتمال پیروزی راست افراطی در انتخابات ریاست جمهوری 2027 را نمیتوان رد کرد. اگر حزب راستگرای گردهمایی ملی RN[7] یا هر نیروی پوپولیستی دیگر به قدرت برسد، پیامدهای آن بر سیاست خارجی فرانسه احتمالا قابل توجه خواهد بود.
علیرضا قزیلی، کارشناس ارشد مرکز مطالعات سیاسی و بین المللی
(مسئولیت محتوای مطالب برعهده نویسندگان است و بیانگر دیدگاههای مرکز مطالعات سیاسی و بینالمللی نیست)
[1] - تصمیمات ترامپ علیه اروپا تا حدی سطح اختلاف و تنش میان دوسوی آتلانتیک را بالا برد که خانم اورسولا فن در لاین، رئیس کمیسیون اروپا در مصاحبه ای با نشریه آلمانی در تاریخ 16 آوریل 2025 گفت: غربی که ما میشناختیم دیگر وجود ندارد.
[2] Make America Great Again
[3] l’Europe de la défense
[4] فرانسه به دستور شارل دوگل رییس جمهوری وقت این کشور از سال 1966 و هفده سال بعد از تاسیس ناتو در اعتراض به توسعه طلبی آمریکا از آن خارج شد. در آن سال ژنرال دوگل در نامهای از لیندون جانسون، رییس جمهوری وقت آمریکا خواست با توجه به کنار کشیدن فرانسه از مجمع فرماندهی ناتو ، آمریکا و کانادا نیروهای نظامی خود - حدود 29000 نفر- را هرچه سریعتر از خاک فرانسه خارج کنند. با این وجود فرانسه هیچگاه از عضویت در این سازمان کناره نگرفت و همیشه به عنوان پایه گذار و عضو اتمی و قدرتمند پیمان نظامی آتلانتیک در حاشیه این سازمان ماند. فرانسه از سال 1949 تا سال 1952 مقر اصلی ناتو بشمار می رفت و در 1952 این مقر به بروکسل انتقال یافت.
[5] در اجلاس مادرید 2022، ناتو یک خط پایه جدید برای بازدارندگی و دفاع خود را مطابق با رویکرد 360 درجه، درپهنههای زمین، هوا، دریا، فضا و حوزه سایبری و در برابر تمام تهدیدات و چالش ها تعیین کرد.
[6] یک نیروی نظامی دفاعی و بازدارنده ناتو در شمال، مرکز و شرق اروپا است. این موضع در شمال اروپا از طریق فنلاند، استونی، لتونی و لیتوانی و در اروپای مرکزی از طریق لهستان، اسلواکی و مجارستان و در اروپای شرقی از طریق رومانی و بلغارستان ، برای محافظت و اطمینان بخشیدن به امنیت کشورهای عضو شمال، مرکز و شرق اروپا در جناح شرقی ناتو ایجاد شده است. پس از حمله روسیه به شبه جزیره کریمه ، کشورهای عضو ناتو در اجلاس ورشو 2016 توافق کردند که چهار گردان رزمی چند ملیتی را به مناطقی که به احتمال زیاد مورد حمله قرار میگیرند، اعزام کنند.
[7] حزب تجمع ملیRassemblement national که تا سال ۲۰۱۸ به نام جبهه ملی Front national شناخته میشد یک حزب سیاسی محافظهکار اجتماعی، ملیگرا و راستگرای فرانسوی است. این حزب در انتخابات سال 2024 مجلس ملی موفق شد 124 کرسی از 577 کرسی مجلس فرانسه را کسب کند.