ابعاد اقتصادی، نظامی و منطقه‌ای گسترش استقرار نیروی دریایی ایالات متحده در کارائیب

گزارش پیش‌رو به بررسی پیامدهای کوتاه‌ و بلندمدت استقرار اخیر ناوهای جنگی، کشتی‌های تهاجمی آبی-خاکی و زیردریایی هسته‌ای ایالات متحده در مجاورت سواحل ونزوئلا می‌پردازد. این نوشتار با ترکیب شواهد میدانی و بیانیه‌های رسمی و مرور منابع تحلیلی اخیر، این مسئله را در سه بعد بررسی می‌کند: ۱.پیامدهای راهبردی و نظامیِ منطقه‌ای، ۲.تأثیرات اقتصادی بر صادرات نفت و سرمایه‌گذاری خارجی و ۳.ائتلاف‌های سیاسی و دیپلماتیکی در سطح منطقه‌ای، از جمله نقش کشورهای همسایه. این گزارش سه سناریوی محتمل برای ماه#۱۷۳های آینده را ارائه می‌دهد که محتمل‌ترین سناریو این است که این گسترش نیرو در کوتاه‌مدت کارکرد فشار دیپلماتیک و نمایشی دارد و احتمال تهاجم زمینی تمام‌عیار را بعید می‌سازد؛ اما در عین حال منجر به تشدید نظامی‌سازی داخلی در ونزوئلا، تغییر الگوهای تجارت نفتی، تشدید بحران اقتصادی در ونزوئلا، تسریع رقابت قدرت‌های بزرگ در منطقه و تقویت ائتلاف‌های بین‌المللیِ جایگزین برای کاراکاس خواهد شد.
۱۵ شهریور ۱۴۰۴
مشاهده ۱۴۲
پریسا رضایی فدشکویه

گزارش پیش‌رو به بررسی پیامدهای کوتاه‌ و بلندمدت استقرار اخیر ناوهای جنگی، کشتی‌های تهاجمی آبی-خاکی و زیردریایی هسته‌ای ایالات متحده در مجاورت سواحل ونزوئلا می‌پردازد. این نوشتار با ترکیب شواهد میدانی و بیانیه‌های رسمی و مرور منابع تحلیلی اخیر، این مسئله را در سه بعد بررسی می‌کند: 1.پیامدهای راهبردی و نظامیِ منطقه‌ای، 2.تأثیرات اقتصادی بر صادرات نفت و سرمایه‌گذاری خارجی و 3.ائتلاف‌های سیاسی و دیپلماتیکی در سطح منطقه‌ای، از جمله نقش کشورهای همسایه. این گزارش سه سناریوی محتمل برای ماه­های آینده را ارائه می‌دهد که محتمل‌ترین سناریو این است که این گسترش نیرو در کوتاه‌مدت کارکرد فشار دیپلماتیک و نمایشی دارد و احتمال تهاجم زمینی تمام‌عیار را بعید می‌سازد؛ اما در عین حال منجر به تشدید نظامی‌سازی داخلی در ونزوئلا، تغییر الگوهای تجارت نفتی، تشدید بحران اقتصادی در ونزوئلا، تسریع رقابت قدرت‌های بزرگ در منطقه و تقویت ائتلاف‌های بین‌المللیِ جایگزین برای کاراکاس خواهد شد.

گسیل نیروی دریایی ایالات متحده در اواخر اوت ۲۰۲۵ به آب‌های مجاور ونزوئلا، بزرگ‌ترین حضور نظامی در این حوزه در سال‌های اخیر را نشان می‌دهد. در روزهای اخیر ایالات متحده با استقرار چند فروند ناوشکن مجهز به سامانه‌های موشکی، شناورهای آبی-خاکی و یک زیردریایی هسته‌ای در کارائیب جنوبی، دامنه حضور نظامی خود را در مجاورت ونزوئلا افزایش داده است. واشنگتن این اقدام را رسماً در چارچوب عملیات ضدِ کارتل‌های مواد مخدر توجیه کرده است؛ اما ابعاد و ترکیب استقرار نیروها نشان‌دهنده اهداف راهبردی گسترده‌تری فراتر از عملیات مقابله‌ای است. مقام‌های ونزوئلایی و برخی از تحلیلگران نیز این تحرکات را به‌عنوان تلاشی جهت فشار بر حکومت بولیواری ونزوئلا و تغییر محاسبات راهبردی در منطقه ارزیابی کرده‌اند. این مقاله در پی پاسخ به پرسش‌های کلیدی زیر است: پیامدهای نظامی و چگونگی متقابل‌سازی نیروها چگونه است؟ این گسترش نظامی چه تأثیری بر اقتصاد شکننده ونزوئلا خواهد گذاشت؟ و کشورهای همسایه چه نقشی در تشدید یا تعدیل بحران دارند؟ 

این تحلیل تحولات پی‌آمدِ این گسیل دریایی را در ابعاد نظامی، پیامدهای اقتصادی (به‌ ویژه بازار نفت)، ائتلاف‌های سیاسی و انعکاسات منطقه‌ای بررسی می‌کند. فهم این عوامل درهم‌تنیده برای پیش‌بینی مسیر ونزوئلا و تأثیرات آن بر ثبات منطقه‌ای و ژئوپولیتیک جهانی ضروری است. این وضعیت نمونه کلاسیک تعارض نامتقارن میان یک ابرقدرت جهانی و کشوری دارای منابع غنی اما تضعیف‌شده اقتصادی است که پیچیدگی آن با حضور بازیگران بیرونی متنوع تشدید می‌شود.

 بستر تاریخی روابط ایالات متحده و ونزوئلا

رویارویی کنونی ریشه در پیشینه روابط میان ایالات متحده و ونزوئلا دارد که با چرخه‌هایی از همکاری و تضاد همراه بوده است. از اوایل قرن بیستم، مداخله ایالات متحده در ونزوئلا عمدتاً به دلایل منافع انرژی بوده است و شرکت‌های آمریکایی نقش مهمی در توسعه صنعت نفت ونزوئلا ایفا کرده‌اند. با انتخاب هوگو چاوز در ۱۹۹۹ و آغاز «انقلاب بولیواری»، رابطه دگرگون شد و گفتمان ضدآمریکایی و تأکید بر استقلال منطقه‌ای از نفوذ واشینگتن برجسته گردید. ایالات متحده از حدود سال ۲۰۰۵ ابزارهای قهری مختلفی را علیه ونزوئلا به‌کار گرفته است؛ از تحریم‌های تسلیحاتی آغاز و در ۲۰۱۹ به تحریم‌های جامع مالی و نفتی گسترش یافت. این اقدامات صنعت نفت ونزوئلا را عملاً فلج کرده و تولید را از حدود سه ‌میلیون بشکه در روز در ابتدای دهه ۲۰۰۰ به حدود ۸۰۰ هزار بشکه در روز در ۲۰۲۵ کاهش داده است، هرچند ونزوئلا دارای بزرگ‌ترین ذخائر اثبات‌شده نفتی جهان است. هدف راهبردی این تحریم‌ها محروم‌سازی حکومت  بولیواری از منابع درآمدی و تشویقِ تغییر سیاسی از طریق فشار اقتصادی بوده است. گسیل نظامی‌کنونی در پی تلاش‌های پیشین ایالات متحده برای کنار زدن مادورو رخ می‌دهد؛ از جمله حمایت از رهبر اپوزیسیون خوآن گوایدو در ۲۰۱۹ و کودتای ناموفق در آوریل ۲۰۲۰. آنچه وضعیت کنونی را متمایز می‌سازد، بُعد نظامی مستقیم است؛ در حالی که فشارهای پیشین عمدتاً اقتصادی، دیپلماتیکی یا مبتنی بر دخالت­های غیرمستقیم بودند. این گرایش به نمایش نظامی، بازتاب خشمِ دولت ترامپ از کارایی محدودِ اقدامات پیشین و تمایلش به اتخاذ رویکردهای تهاجمی‌تر است.

ابعاد نظامی و امنیتی

گسیل نیروی دریایی آمریکا نشان‌دهنده نمایش قدرتی است که می‌تواند اهداف چندگانه‌ای را دنبال کند. دولت ترامپ به ‌طور رسمی این گسیل نیروها را در راستای مقابله با مواد مخدر اعلام کرده است. با این‌حال،  ترکیب نیروهای مستقر شده برای یک عملیات صرفاً مقابله با مواد مخدر نامتناسب به‌نظر می‌رسد؛ مقایسه‌های تاریخی نشان می‌دهد عملیات‌های پیشین مقابله با مواد مخدر در کارائیب معمولاً شامل شناورهای گارد ساحلی و سامانه‌های نظارتی کوچک‌تر بوده‌اند تا ناوشکن‌ها و زیردریایی‌های هسته‌ای. این امر نشان‌دهنده احتمال اهداف راهبردی فراتر از مأموریت اعلام‌شده است. این گسیل در چارچوب رویکرد دولت ترامپ نسبت به آنچه «سازمان‌های نارکوـتروریستی[1]» می‌نامد، قرار می­گیرد. در فوریه ۲۰۲۵، دولت گروه‌هایی از جمله «قطار آراگوآ[2]» را به‌عنوان سازمان‌های تروریستی خارجی اعلام و جایزه قابل‌توجهی برای دستگیری مادورو (۵۰ میلیون دلار) تعیین کرد. این طبقه‌بندی چارچوب حقوقی‌تری جهت اقدامات نظامی قاطع‌تر تحت مجوز استفاده از نیروهای مسلح فراهم می‌آورد.

واکنش ونزوئلا به گسیلِ ایالات متحده با آمادگی حداکثری و بسیج راهبردیاز سوی ونزوئلا همراه بوده است. ظرف سه روز از عبور ناوهای آمریکایی از کانال پاناما، ونزوئلا بیش از ۱۵هزار نیروی نظامی را به نقاط استراتژیک مرزی با کلمبیا منتقل کرد؛ اقدامی‌که نشان‌دهنده برداشت تهدید وجودی و تلاش کاراکاس برای بازدارندگی از طریق نمایش قدرت دفاعی است. مادورو همچنین دستور به بسیج کامل شبکه میلیشیای مردمی‌کرد و شمار اعضا را تا حدود چهار میلیون اعلام نمود. اگرچه این رقم احتمالاً به منظور تاثیرات روانی و مبالغه‌آمیز است، اما نشان‌دهنده استراتژی بازدارندگی نامتقارن از طریق تهدید مقاومت طولانی‌مدت است. این میلیشیاها اگرچه فاقد تجهیزات پیشرفته‌اند اما می‌توانند در صورت وقوع عملیات زمینی متقابل، در جنگ نامنظم علیه هر نیروی خارجی مشارکت کرده و هزینه انسانی مداخله را افزایش دهند.

توانمندی‌های متعارف ونزوئلا هرچند بر اثر بحران اقتصادی دچار فرسایش شده اما هنوز شامل برخی سامانه‌های پیشرفته خریداری‌شده از روسیه و چین است؛ از جمله کوروت‌های روسی مجهز به موشک‌های پدافند ساحلی و پهپادهای نظارتی چینی. شبکه پدافند هوایی کشور که حول سامانه‌های روسی S-300 شکل گرفته، تهدیدی بالقوه برای هر هواپیمایی در قلمرو ونزوئلا به‌شمار می‌آید، اما مشکلات نگهداری و کمبود قطعات یدکی احتمالاً اثربخشی عملیاتی این سامانه‌ها را کاهش داده است.

ابعاد اقتصادی و تأثیر بر بازار نفت

ونزوئلا دارای بزرگ‌ترین ذخایر اثبات‌شده نفت خام جهان است. برآوردها حاکی از حدود ۳۰۳ میلیارد بشکه تا ۲۰۲۳ است که نزدیک به ۱۷درصد ذخایر جهانی را تشکیل می‌دهد. با وجود این ثروت منابع، تولید واقعی نفت این کشور به‌علت سوء مدیریت، کمبود ‌سرمایه‌گذاری و تحریم‌های ایالات متحده به‌شدت سقوط کرده و در ۲۰۲۵ تنها حدود ۰٫۸درصد تولید جهانی را پوشش می‌دهد. این شکاف میان ظرفیت موجود و تولید واقعی نمونه‌ای برجسته از نقمت منابع در تاریخ اقتصادی معاصر است.

تحریم‌های ایالات متحده علیه شرکت نفت دولتی ونزوئلا[3] از ۲۰۱۹ ضربه سنگینی به بخش نفت و اقتصاد کل کشور وارد کرده است. این تحریم‌ها دسترسی ونزوئلا به بازارها و فناوری بین‌المللی را که برای نگهداری و افزایش تولید لازم است، محدود کرده است. تصمیم دولت ترامپ در اوایل ۲۰۲۵ برای لغو مجوز فعالیت شرکت شِورون[4] در ونزوئلا فشارها را تشدید کرد، هرچند در اوت ۲۰۲۵ بخشی از این محدودیت‌ها تاحدی بازگردانده شد. گسیل نیروی دریایی فعلی می‌تواند بیش از پیش توانایی ونزوئلا در صادرات نفت، حتی از مسیرهای غیرمستقیم، را محدود سازد. از سوی دیگر،‌ با این‌که حکومت مادورو مکانیسم‌های جایگزینی برای دورزدن تحریم‌ها را توسعه داده، اما این مکانیسم‌ها ناکارآمد هستند و نمی‌توانند جایگزین دسترسی معمولی به بازارهای بین‌المللی شوند. حضور نیروی دریایی ایالات متحده می‌تواند حتی این کانال‌های جایگزین را از طریق تشدید نظارت و امکان توقیف، مختل کند. این مناقشه همچنین تاثیرات ژئوپلیتیک بزرگتری در بازار انرژی خواهد داشت و احتمالاً عرضه را محدودتر از گذشته نگه می‌دارد. چین به‌عنوان شریک اقتصادی اصلی ونزوئلا و مقصد عمده صادرات نفت آن ظاهر شده است و کاراکاس حدود ۴۰۰هزار بشکه در روز به پکن می‌فرستد که عمدتاً به‌عنوان بازپرداخت وام‌های پیشین است. این رابطه به ونزوئلا خط حیات اقتصادی می‌دهد و در عین حال امنیت انرژی چین را پشتیبانی می‌کند. با این‌حال، گسیل نیروی دریایی آمریکا خطر اخلال در این ترتیبات را افزایش می‌دهد. اگر آمریکا تلاش به توقیف محموله‌های نفتی ونزوئلا به‌سمت چین کند، این امر به تشدیدی جهانی منجر خواهد شد. این وضعیت محاسبه پیچیده‌ای را برای بازار انرژی جهانی ایجاد می‌کند.

ابعاد سیاسی-دیپلماتیک و اتحادهای منطقه ای

واکنش بین‌المللی به گسیل آمریکایی بازتاب‌دهنده دیدگاه‌های متعارض نسبت به نظم جهانی بوده است. چین به ‌صراحت این گسیل را محکوم کرده و سخنگوی وزارت خارجه آن کشور مخالفت با دخالت بازیگران خارجی در امور داخلی ونزوئلا تحت هر بهانه‌ای را اعلام نموده است. این موضع با اصل عدم مداخله پکن همخوانی دارد و منافع مشخص چین در ونزوئلا را منعکس می‌کند. واکنش روسیه نیز به نفع ونزوئلا و در چارچوب دفاع از حاکمیت ملی و مخالفت با هرگونه مداخله قهرآمیز بوده است. کشورهای منطقه رویکردهای متفاوتی اتخاذ کرده‌اند: از هشدار نسبت به مداخله نظامی و درخواست راه‌حل‌های دیپلماتیک و ابراز نگرانی نسبت به اقدامات یک ‌طرفه (کلمبیا، مکزیک و برزیل) تا اعلام پشتیبانی ضمنی از اقدامات امنیتی آمریکا (بخش‌هایی از حوزه کارائیب و گویان). این وضعیت همچنین نهادهای منطقه‌ای را تحت آزمون قرار می‌دهد. سازمان‌هایی مانند سازمان کشورهای آمریکایی [5]و جامعه کشورهای آمریکای لاتین و کارائیب[6] به ‌دلیل تقسیمات ایدئولوژیک در میان اعضا، موقعیت میانجی‌گری خود را از دست داده‌اند و توانایی ایجاد پاسخ متحد را ندارد. اگر این نهادها نتوانند گفتگو یا کاهش تنش را تسهیل کنند، روند تصمیم‌گیری به سمت دوطرفه‌گرایی و مشارکت‌های فرامنطقه‌ای سوق خواهد یافت که خود به شکاف بیشتر همکاری منطقه‌ای می‌انجامد. در نتیجه،‌ این پراکندگی مواضع، نشان‌دهنده قطبی‌شدن دیپلماتیک منطقه و پیچیدگی مدیریت بحران‌های فرامرزی است و فضای رقابت قدرت‌های بزرگ را افزایش می‌دهد. تنش‌ها میان ونزوئلا و همسایگان می‌تواند همکاری اقتصادی و ادغام منطقه‌ای را تضعیف کند و پیشرفت‌های موجود در سازوکارهایی مانند اتحاد اقیانوس آرام و مرکوسور را معکوس نماید.

سناریوها و پیش‌بینی‌های آینده

با توجه به ارزیابی ابعاد نظامی، اقتصادی، سیاسی و منطقه‌ای، سه سناریوی محتمل برای ماه­های آینده پیشبینی می‌شود:

سناریوی اول: بحران طولانی‌ مدت و بن‌بست

این سناریو که محتمل ترین سناریو به نظر می رسد،‌ شامل یک پایداری تنش‌آلود بدون عملیات گسترده نظامی است که با حفظ حضور دریایی آمریکا، بحران‌های دوره‌ای و فشار اقتصادی مداوم همراه است. پیامدهای محتمل در این سناریو:‌

  • تداوم اجرای تحریم‌های آمریکا همراه با موارد متناوب توقیف شناورها
  • تضعیف اقتصادی بیشتر ونزوئلا؛ بقای حکومت در ونزوئلا از طریق سازوکارهای تطبیقی
  • قطبی شدن منطقه بین متحدان آمریکا و منتقدان مداخله
  • فرسایش تدریجی ظرفیت تولید نفت ونزوئلا بر اثر کمبود سرمایه‌گذاری
  • ابتکارات دیپلماتیک دوره‌ای که به‌ندرت منجر به گشایش راه‌حل بنیادی می‌شود

  سناریوی دوم: درگیری مسلحانه محدود

در این سناریو، یک سوء محاسبه یا حادثه منجر به درگیری مسلحانه محدود می‌شود؛ مثلاً توقیف یک شناور متهم به حمل مواد مخدر که به تبادل آتش انجامد. این امر می‌تواند چرخه تشدیدی را آغاز کند که شامل حملات هوایی محدود علیه اهداف نظامی یا زیرساختی ونزوئلا و پاسخ‌های نامتقارن از سوی ونزوئلا یا نیابت‌گران آن باشد. پیامدهای محتمل:

  • هدف‌گیری دارایی‌های دریایی و تاسیسات نفتی ونزوئلا توسط آمریکا
  • پاسخ‌های نامتقارن ونزوئلا شامل حملات سایبری، حملات نیابتی علیه منافع آمریکایی یا عملیات جنگ نامنظم
  • محکومیت بین‌المللی گسترده علیه اقدامات ایالات متحده ، به‌ویژه از سوی چین و روسیه
  • جهش شدید در قیمت نفت ناشی از ترس از اختلال در عرضه
  • تشدید موج مهاجرت و برهم‌خوردن ظرفیت‌های پذیرش در کشورهای همسایه

سناریوی سوم: تنش‌زدایی از طریق مذاکره

در این مسیر، از طریق میانجی‌گری دیپلماتیک تنش‌ها کاهش می‌یابد و در ازای امتیازات مشخصی از سوی ونزوئلا، برخی تخفیف‌های تحریمی اعطا می‌شود.  شروط احتمالی تحقق این سناریو:

  • میانجی‌گری کشورها یا نهادهای بی‌طرف
  • تعهد ونزوئلا به اصلاحات انتخاباتی و اقدامات اعتمادساز
  • موافقت آمریکا با تخفیف‌های هدفمند تحریمی و تضمین‌های امنیتی مشخص
  • بازگشت محتاطانه شرکت‌های انرژی بین‌المللی به ونزوئلا
  • تثبیت نسبی جریان‌های مهاجرتی و کاهش تنش‌های منطقه‌ای

 نتیجه‌گیری

ترکیب داده‌ها حاکی از آن است که استقرار نیروی دریایی ایالات متحده عملکردی دوگانه دارد: از یک سو، نماد فشار راهبردی و تلاش برای شکل‌دهی به روایتِ بین‌المللی علیه کاراکاس است؛ از سوی دیگر، عدم تناسب منطقی میان توجیه مبارزه با قاچاق و محل حضور نیروها (با توجه به مسیرهای شناخته‌شده قاچاق) موجب ابهام در مشروعیت‌سازی بین‌المللی شده است. نتیجه ترکیبی این وضعیت احتمالاً شامل: 1.تقویت حلقه‌های حمایتی داخلی و بسیج شبه‌نظامیان، 2.تنگ‌تر شدن فضای سیاسی مدنی، و 3.تغییر در الگوهای تجارت نفتی و وابستگی‌های مالی به چین و روسیه خواهد بود. این نتایج با قضاوت برخی کارشناسان که استقرار را بیشتر نمایشی می‌دانند همسویی دارد؛ با این‌همه، ریسک‌های برخورد محلی و واکنش‌های زنجیره‌ای منطقه‌ای را نباید نادیده گرفت. گسیل نیروی دریایی آمریکا به آب‌های مجاور ونزوئلا، تشدید خطرناکی در تنش‌های دیرینه را نشان می‌دهد که می‌تواند پیامدهایی فراتر از مرزهای ونزوئلا در پی داشته باشد؛ از ثبات منطقه‌ای و بازارهای جهانی انرژی تا هنجارهای عدم‌اشاعه. تحلیل حاضر نشان می‌دهد که هرچند درگیری مستقیمِ تمام‌عیار قابل اجتناب است؛ اما مسیر فعلی احتمالاً به سوی بحرانِ طولانی‌مدت هدایت می‌شود تا حل سریع و قطعی.

 پریسا رضایی فدشکویه، کارشناس مرکز مطالعات سیاسی و بین‌المللی

(مسئولیت محتوای مطالب برعهده نویسندگان است و بیانگر دیدگاه‌های مرکز مطالعات سیاسی و بین‌المللی نیست) 

--------------------------------------------------------------

[1] Narco-Terrorist

[2] Tren de Aragua

[3] PDVSA

[4] Chevron

[5] OAS

[6] CELAC

متن دیدگاه
نظرات کاربران
تاکنون نظری ثبت نشده است
فرانسه از دیرباز نیروی محرک در بحث امنیت اروپا بوده است. در اواخر دهه ۲۰۱۰ و اوایل دهه ۲۰۲۰، تقریباً همزمان با دور اول ریاست جمهوری ترامپ، پاریس ایده‌های خود در...
پیچیدگی معادلات سیاسی و امنیتی در غرب آسیا و تعدد عدم قطعیت‌ها در این منطقه موجب شده است تا بسیاری از تحلیل‌های سیاسی و امنیتی در قبال این منطقه در معرض بی‌اعتب...