کوبا، اوکراین، ایران؛ تکرار الگوی خطر در قرن بیست‌ویکم

وقتی تاریخ تکرار می‌شود؛ گفت‌وگوی جفری ساکس و جان میر‌شایمر درباره چگونگی پرهیز از جنگ جهانی سوم
۶ آبان ۱۴۰۴
مشاهده ۷۳
الهه سادات موسوی نژاد

وقتی تاریخ تکرار می‌شود؛ گفت‌وگوی جفری ساکس و جان میر‌شایمر درباره چگونگی پرهیز از جنگ جهانی سوم

دو اندیشمند برجستۀ آمریکایی، جفری ساکس و جان میر‌شایمر، در نشستی در یوتیوب با عنوان "حوزه‌های امنیتی برای جلوگیری از جنگ جهانی سوم"، درباره خطر فزایندۀ درگیری میان قدرت‌های بزرگ و چشم‌انداز نظم جهانی جدید گفت‌وگو کردند. این نشست به میزبانی پژوهشگر نروژی، گلن دیسن، برگزار شد و تقابل دو رویکرد اصلی روابط بین‌الملل را پیش روی مخاطبان قرار داد: آرمان‌گرایی همکاری‌جویانۀ ساکس در برابر واقع‌گرایی سخت‌گیرانۀ میر‌شایمر.

ساکس، استاد دانشگاه کلمبیا و از منتقدان سیاست خارجی آمریکا، بحث را با تمجید از پیش‌بینی‌های دقیق میر‌شایمر درباره چین و اوکراین آغاز کرد، اما گفت در عصر سلاح‌های هسته‌ای، تکرار منطق گذشته دیگر ممکن نیست. او پیشنهاد کرد مفهوم سنتی "حوزه نفوذ (sphere of influence)" که ریشه در رقابت امپریالیستی دارد، با چارچوب تازه‌ای جایگزین شود که آن را "حوزه امنیتی (sphere of security)" نامید.


به گفتۀ ساکس، در نظم جدید باید اصل بر احترام متقابل به منافع امنیتی قدرت‌ها باشد. حضور نظامی در حیاط خلوت دیگران، حتی اگر با نیت بازدارندگی انجام شود، می‌تواند به درگیری مستقیم منجر شود. او گفت:
"در بحران موشکی کوبا در سال ۱۹۶۲، ایالات متحده حاضر شد تا آستانۀ جنگ اتمی‌پیش رود، زیرا استقرار موشک‌های شوروی را در نزدیکی خاک خود غیرقابل‌تحمل می‌دانست. امروز روسیه نیز استقرار نیروهای آمریکایی و سامانه‌های ناتو در اوکراین را همان‌قدر تهدیدآمیز می‌بیند. هر دو وضعیت از نظر امنیتی یکسان‌اند."
ساکس افزود این الگو باید به‌صورت متقابل رعایت شود: اگر آمریکا برای خود "دکترین مونرو" قائل است، دیگر قدرت‌ها نیز حق دارند نسبت به مرزهای نزدیکشان چنین حساسیتی داشته باشند. او تأکید کرد هدف این پیشنهاد بازتولید حوزه‌های نفوذ نیست، بلکه ایجاد مرزهای بازدارنده و فاصله‌های امن است تا از برخورد مستقیم میان قدرت‌های بزرگ جلوگیری شود.


او هشدار داد که جهان در وضعیتی بسیار شکننده قرار دارد. با اشاره به "ساعت قیامت" که تنها ۸۹ ثانیه تا نیمه‌شب فاصله دارد، گفت خطر جنگ هسته‌ای محدود به اروپا نیست و می‌تواند از هر نقطه‌ای آغاز شود: از هند و پاکستان گرفته تا شرق آسیا یا خاورمیانه. ساکس افزود: "نبودِ سازوکارهای امنیتی متقابل، احتمال درگیری میان اسرائیل و ایران را نیز افزایش داده است. در منطقه‌ای با این حجم از بی‌اعتمادی و رقابت نظامی، هر حادثه‌ای می‌تواند جرقه‌ای برای بحرانی بزرگ‌تر باشد."
جان میر‌شایمر، نظریه‌پرداز واقع‌گرایی تهاجمی از دانشگاه شیکاگو، در پاسخ گفت هرچند نیت ساکس برای کاهش تنش‌ها ستودنی است، اما طرح او با منطق ساختاری نظام بین‌الملل همخوانی ندارد. به باور او، سیاست جهانی بر مبنای رقابت دائمی قدرت‌ها شکل گرفته و حذف "حوزه‌های نفوذ" از این معادله به معنای نادیده گرفتن واقعیت است.
او توضیح داد:
"در نظام بی‌نظم کنونی، امنیت یک بازی جمع صفر است. هر اقدامی‌که امنیت یک کشور را افزایش دهد، به ناامنی کشور دیگر می‌انجامد. این همان چیزی است که نظریۀ امنیتِ غیرقابل‌تقسیمِ ساکس نمی‌تواند از آن بگریزد."
میر‌شایمر سه ایراد مشخص مطرح کرد: نخست، مرزهای یک "حوزه امنیتی" قابل‌تعریف نیستند و معلوم نیست چه کسی تصمیم‌گیر نهایی است. دوم، حتی در صورت توافق، رقابت در مناطق بیرون از این حوزه‌ها ــ از جمله آفریقا و خاورمیانه ــ به‌تدریج به درون آن‌ها نفوذ خواهد کرد. سوم، در سیاست بین‌الملل هیچ نهاد بالادستی وجود ندارد که بتواند کشورها را به اجرای تعهداتشان وادار کند. او گفت:
"در جهانی که دولت‌ها دائماً تغییر می‌کنند، هیچ توافقی پایدار نیست. اعتماد در سیاست بین‌الملل مفهومی‌شکننده است؛ در نهایت هر قدرتی، هنگامی‌که فرصتی بیابد، توافق را نقض خواهد کرد."
با وجود این تفاوت دیدگاه، هر دو درباره بحران اوکراین هم‌نظر بودند. میر‌شایمر یادآور شد که گسترش ناتو به شرق، خطایی فاجعه‌بار بود و او سال‌ها پیش نسبت به پیامدهای آن هشدار داده بود. ساکس نیز گفت نادیده گرفتن "منطق جغرافیا" یکی از دلایل اصلی آغاز جنگ بود:
"روسیه نمی‌خواهد موشک‌های آمریکایی تنها چند دقیقه تا مسکو فاصله داشته باشند، همان‌طور که ایالات متحده در دوران کندی موشک‌های شوروی در کوبا را تحمل نکرد. منطق جغرافیا را نمی‌توان نادیده گرفت."


در ادامه، بحث به خاورمیانه کشیده شد. ساکس ایران را نمونه‌ای از ضرورت تعریف حوزه‌های امنیتی متقابل دانست و گفت:
"اگر قدرت‌های جهانی بپذیرند که هیچ‌یک حق استقرار نیرو و سامانه‌های موشکی دائمی در خاورمیانه ندارد، این منطقه می‌تواند از خطر درگیری مستقیم در امان بماند. خاورمیانه امروز همان نقشی را دارد که اوکراین برای اروپا داشت؛ نقطه تماس قدرت‌ها و محل بالقوه‌ی اشتعال."


میر‌شایمر در پاسخ گفت چنین توافقی از نظر نظری جالب است، اما در عمل دوام نمی‌آورد. او توضیح داد:
"نمی‌توان از قدرت‌ها انتظار داشت که از مناطق حیاتی‌شان صرف‌نظر کنند. نفت خلیج فارس برای چین حیاتی است و برای آمریکا هم همین‌طور. بنابراین رقابت در اینجا پایان نمی‌یابد، بلکه مرکز ثقل رقابت آینده خواهد بود. تاریخ نشان داده قدرت‌ها حتی در زمان صلح نیز حوزه‌های نفوذ خود را رها نمی‌کنند. ایده‌ی حوزه‌های امنیتی زیباست، اما دوام ندارد."


در جمع‌بندی، گلن دیسن یادآور شد که ساختار امنیتی اروپا از آغاز بر دو اصل متناقض استوار بوده است: هیچ کشوری نباید امنیت خود را به بهای ناامنی دیگران افزایش دهد، و هر کشور حق دارد متحدانش را آزادانه انتخاب کند. او گفت: "ناتو اصل نخست را نادیده گرفت و روسیه اصل دوم را؛ نتیجه، جنگ بود."
ساکس در پایان به گفتار جان اف. کندی اشاره کرد: "صلح مقصد نیست، بلکه روشی برای حل اختلاف‌هاست." میر‌شایمر اما گفت در جهانی پر از ابهام و بی‌اعتمادی، تنها بازدارندگی می‌تواند صلح را حفظ کند.


این گفت‌وگو پاسخی قطعی نداشت، اما تصویری روشن از انتخابی دشوار ارائه کرد: یا پذیرش واقعیت جغرافیا و احترام متقابل برای بقا، یا تداوم منطق قدرت که جهان را از کوبا تا اوکراین و از اوکراین تا ایران بارها تا آستانۀ پرتگاه کشانده است.

الهه سادات موسوی نژاد مرکز مطالعات سیاسی و بین المللی وزارت امور خارجه

  (مسئولیت محتوای مطالب برعهده نویسندگان است و بیانگر دیدگاه‌های مرکز مطالعات سیاسی و بین‌المللی نیست) 

متن دیدگاه
نظرات کاربران
تاکنون نظری ثبت نشده است
کارشناسان وزارت جنگ آمریکا اوایل سپتامبر امسال پیش نویس راهبرد دفاع ملی NDS جدید آمریکا را به پیت هگست وزیر جنگ ارائه کردند. در این سند ماموریت های داخلی و منطق...
در دهه‌های اخیر، به‌ویژه پس از پایان جنگ سرد، ایالات متحده با چالشی بنیادین در تعریف و حفظ مفهوم #۱۷۱امنیت ملی#۱۸۷ خود مواجه شده است. در گذشته، امنیت ملی برای و...