آژیر خطر در شرق اروپا: در مثلث ملی گرایی، نظامی‌گرایی و مهاجرین

۷ آذر ۱۴۰۰
مشاهده ۳۴۹۳

در کوتاه زمانی پس از دیدار وزرای خارجه و دفاع ایالات متحده آمریکا در چند کشور اروپایی بویژه بخش شرقی و برگزاری مانورهای جداگانه نیروهای دول حاشیه دریای سیاه که کشتی‌های آمریکایی از جمله کشتی فرماندهی "مانت ویتنی" نیروی دریایی آمریکا و ناوشکن موشک انداز "پورتر" نیز برای شرکت در مانورهای مشترک نظامی-دریایی نیروهای دریایی آمریکا، ترکیه، رومانی و اوکراین در منطقه حضور داشتند؛ در روزهای اخیر با تشدید بحران کرونا در اکثر کشورهای اروپایی، بر میزان نگرانی‌ها در موضوعات دیگر بویژه تجمع مهاجرین در مرز روسیه سفید و لهستان؛ تشدید اختلافات در بوسنی و اختلاف نظرها در مورد صادرات گاز روسیه به بخش های مختلف قاره سبز نیز افزوده شده است.

ولادیمیر پوتین در جریان گفتگوی تلفنی با همتای فرانسوی خود تحریک آمیز بودن مانورهای انجام گرفته توسط آمریکا و متحدانش در منطقه دریای سیاه را گوشزد نمود. همچنین روسای جمهوری روسیه و فرانسه در بررسی حل و فصل مناقشه داخلی در اوکراین، نارضایتی خود از عدم هر گونه پیشرفت در این خصوص و وخامت اوضاع در منطقه دونباس را یادآور شدند. در همین راستا، پوتین جنبه تحریک آمیز بودن مانورهای نظامی‌کشورهای عضو ناتو در دریای سیاه و تأثیر منفی آن بر اقدامات دولت اوکراین را مورد توجه قرار داد.

برای تحلیل تحولات منطقه ابتدا باید از زوایای مختلف اتفاقات رخ داده برای 11 کشوری که تا  سال 2004 به اتحادیه اروپا ملحق شدند، را مورد بررسی قرار داد. کشورهای اروپای مرکزی و شرقی ضعیف شده پس از سقوط کمونیسم  در گام اول مجبور شدند خیلی سریع مرزهای خود را باز کنند که مهمترین اثر آن فاجعه جمعیتی بود که طی آن غرب قاره سبز با 10 میلیون نیروی نخبه از این کشورها غنی شد و  از این تعداد، حدود یک سوم دارای تحصیلات عالی بودند و آنها هستند که به رشد اقتصادی غرب کمک زیادی کرده اند .البته در بروکسل کمتر در مورد این انتقال عظیم ثروت صحبت می‌کنند ولی امروزه در شرق، نخبگان شرمنده هستند زیرا در یک فروپاشی جمعیتی که فقط در زمان جنگ می‌تواند رخ دهد، شریک جرم بودند. بطور مثال کرواسی یک چهارم جمعیت خود را از دست داده است. همچنین، رومانی، بلغارستان و کشورهای بالتیک یک پنجم جمعیت خود و لهستان یک دهم جمعیت خود را از دست داده اند. امری که منجر به فاجعه اجتماعی شده، بیمارستان‌ها توسط پزشکان رها شدند و بالاترین در صد مرگ و میر ناشی از کووید در ده کشور اتحادیه اروپا، هشت کشور از اروپای مرکزی و شرقی هستند. طبق نظر  بی تا  ژاروویچ استاد آکسفورد و اقتصاددان ارشد EBRD در اروپای شرقی، این بخش از اروپا قبل از اینکه ثروتمند شود، پیر می‌شود.

یکی دیگر از پیامدهای غیرمنتظره تغییر شکل چشم انداز اقتصادی در اروپای مرکزی و شرقی بود. شرکت های ثروتمند به این کشورها هجوم آورده و مهم ترین شرکت ها نظیر اشکودای  چک؛ داچیای رومانی؛ مجتمع های بزرگ پتروشیمی و فولاد و غیره  را در قالب نجات از ورشکستگی به ثمن بخس خریداری کردند. همچنین در لهستان، خارجی‌ها نیمی از صنعت و خرده فروشی را عمدتاً از طریق شرکت های بزرگ در اختیار دارند. در جمهوری چک و لهستان، شرکت های خارجی نیمی از صادرات را تامین می‌کنند. در مجارستان، خارجی‌ها چهار پنجم صادرات این کشور را تشکیل می دهند. در مجموع طبق اعلام سازمان همکاری و توسعه اقتصادی با خروج نیروی کار از شرق به غرب، بیش از 400 میلیارد یورو به کشورهای غنی اروپا کمک کرده است، پولی که برای آموزش این افراد سرمایه گذاری شده است. این بسیار فراتر از آن چیزی است که بروکسل به این کشورها ارائه کرده است بطور مثال لهستان 160 میلیارد برای آموزش 6/2 میلیون شهروندی که مهاجرت نمودند هزینه کرده و صرفا" 138 میلیارد یورو از اتحادیه اروپا دریافت کرد.

در حال حاضر از سویی اروپای مرکزی و شرقی به بازار کلیدی و کاملاً انحصاری اروپای غربی تبدیل شده است. هژمون آلمان به این بازار وابسته است؛ بطوری که در سال 2020، برلین 179 میلیارد یورو به CEE صادر کرد، در حالی که صادرات آلمان به ایالات متحده 103 میلیارد، چین 96 میلیارد یورو و روسیه تنها 23 میلیارد یورو بود و از طرف دیگر  غربی‌ها می‌گویند اقتصادهای اروپای مرکزی و شرقی  رشد کرده اند، اما تولید ناخالص داخلی سرانه یادآوری می‌کند که چالش های پیش رو زیاد است. لهستان نیمی از تولید ناخالص داخلی سرانه در مقایسه با میانگین اروپا دارد؛ همچنین  جمهوری چک دو سوم ؛ بلغارستان تنها 14 درصد و رومانی 18 درصد از تولید سرانه دانمارک رادارند. این بخشی از چالش های به ثبت رسیده در منطقه مرکز و شرق اروپاست که به موضوعات ملی گرایی و پوپولیسم روافزون دامن می زند.

بطور کلی اوضاع در منطقه بویژه در بالکان غربی و اکراین دورنمای امیدوارکننده رو به پیشرفت ندارد و به تعبیری شرایط به سمت خطر پیش می رود که نمادهای آن انبوه مهاجرین در مرزها؛ بحران سیاسی در بوسنی، خشونت پراکنده بین کوزوو و صربستان، بی‌ثباتی سیاسی در مونته‌نگرو و مقدونیه شمالی می‌باشد. در همین ربطه گرلیچ رادمان، وزیر امور خارجه کرواسی گفته است  وضعیت در کشورهای غربی بالکان در حال بدتر شدن است، تقسیمات عمیق‌تر می‌شوند و ما همچنین این وضعیت را تهدیدی برای دموکراسی می‌بینیم. وی  همچنین درخصوص درخواست‌ها برای جدایی بوسنی هشدار داده و  با اشاره به درگیری‌های قومی دهه‌های اخیر که منجر به فروپاشی یوگسلاوی شد، گفت این اقدامات جدید که انعکاسی از وقایع دهه ۱۹۹۰ است، باید متوقف شوند. موضوعاتی که در نشست وزیران امور خارجه اتحادیه اروپا که در بروکسل با عنوان چالش فزاینده وضعیت سیاسی در بالکان بررسی شده است و طبق اسنادی که بین  ۲۷ کشور اتحادیه اروپا توزیع شده،  حمایت عمومی‌برای یکپارچگی اتحادیه اروپا در حال عقب‌نشینی و مسئله ملی‌گرایی و هویت سیاسی در حال افزایش است. بنابرین بر افزایش تلاش‌ها و شتاب دادن به فرایند عضویت کشورهای صربستان، کوزوو، بوسنی و هرزگوین، مونته‌نگرو، آلبانی و مقدونیه شمالی در اتحادیه اروپا تاکید شده است. پس از اینکه زوران زائف، نخست‌وزیر مقدونیه شمالی از رای عدم اعتماد اخیر جان سالم به در برد، این موضوع با تصریح جوزپ بورل، مسؤول سیاست خارجی اتحادیه اروپا که مذاکرات رسمی عضویت در اتحادیه اروپا باید سریع شروع شود، همراه شد. وی  با اشاره به مذاکرات عضویت افزوده است که وضعیت ما بی‌تغییر مانده است و در انتظار برگزاری اولین کنفرانس‌ها در سریعترین زمان ممکن هستیم. با همه این حال بر کسی پوشیده نیست که اتحادیه با رسیدن به اجماع برای پذیرش اعضای جدید به دلائل مختلف فاصله زیادی دارد.

علی بمان اقبالی زارچ، کارشناس ارشد مطالعات اروپا

  (مسئولیت محتوای مطالب برعهده نویسندگان است و بیانگر دیدگاه‌های مرکز مطالعات سیاسی و بین‌المللی نیست) 

متن دیدگاه
نظرات کاربران
تاکنون نظری ثبت نشده است