سهم چین در تامین امنیت قاره آفریقا

۲۷ مهر ۱۴۰۱
مشاهده ۳۲۴۱

پروفسور «محمود ممدانی» اندیشمند نامدار و استاد بنام دانشگاه کلمبیا در کتاب معروف خود با عنوان «ناجیان و نجات یافتگان: دارفور، سیاست و جنگ با تروریسم» می نگارد: «به طور معمول، تراژدی‌های آفریقا در انزوا و سکوت و در سایه تاریکی شب اتفاق می‌افتد. این تراژدی در مورد جنگ آنگولا که در سال 2002 به پایان رسید، صادق بود. در مورد جنگ های قبل و بعد آن، نظیر دارفور نیز صادق است».
در این میان، تلاش‌هایی از طرف رهبران آفریقا صورت گرفت، تا به درگیری‌های مسلحانه در این قاره پایان داده و صلح پایدار و رونق اقتصادی گسترش یابد. این مسئله دقیقاً، مطابق با طرح اتحادیه آفریقا برای این قاره است. متأسفانه، این تلاش ها که در قالب بیانیه‌های متعدد از سوی اتحادیه آفریقا در سال ۲۰۱۳ برای آنچه «خاموش کردن اسلحه» نامیده می‌شد، به‌کلی نا فرجام ماند.
درگیری‌های خونین در بسیاری از مناطق آفریقا، به شمول حوضه دریاچه چاد، استان کابو دلگادو موزامبیک، خلیج گینه، سومالی و استان تیگرای اتیوپی همچنان ادامه دارد. مجموعه این نزاع‌های مستمر و عدم استقرار صلح در منطقه مانع توسعه اقتصادی قاره آفریقا شده است. پایان نیافتن درگیری‌ها بیانگر این است که اتحادیه آفریقا در تحقق هدف خاموش کردن اسلحه در مانده است.
گزارش سال ۲۰۱۷ پل کاگامه ، رئیس جمهور رواندا ، رئیس وقت اتحادیه آفریقا، حاکی از آن است که کشورهای عضو این اتحادیه تصمیمات آن را جدی نمی‌گیرند و این امر به اعتبار اتحادیه آفریقا صدمه وارد می‌کند. شایان ذکر است، در سال‌های اخیر هم شاهد تغییر معنی‌داری در روند استقرار امنیت در این قاره نبوده‌ایم.
انفعال جامعه جهانی نسبت به بحران‌های امنیتی در قاره مذکور همچنان ادامه دارد. یکی از دلایل این امر آن است که بیشتر 55 کشور عضو اتحادیه آفریقا، فاقد سیاست موثر و سازوکارهای اعمال آن و ناتوان از اجرای مسئولیت‌های سیاسی خود هستند. به عبارت دیگر، اتحادیه آفریقا برای اجرای برنامه‌های مرتبط با حفظ صلح و امنیت خود اراده سیاسی کافی و قدرت اجرایی لازم را ندارد.

ساختار امنیت در آفریقا

تداوم خشونت و درگیری‌های ‌گروهی و قومی نشانگر آن است که معماری صلح و امنیت اتحادیه آفریقا در جلوگیری یا مدیریت این درگیری‌ها و ایجاد صلح، علیرغم برخی پیشرفتها، به نتیجه مطلوبی نرسیده است. دلیل اصلی شکست معماری صلح و امنیت، اختلال در عملکرد سازمانی است. این موضوع منجر به «ناکارآمد بودن اقدامات و پاسخ‌ها به بحران‌های امنیتی» می‌شود.

سهم چین در امنیت آفریقا

چین سال های متمادی است، در سطوح مختلف، سرمایه گذاری عظیمی در قاره آفریقا انجام می‌دهد. همان طوری که در نمودار ذیل مشاهده می‌شود، سرمایه گذاری آمریکا در قاره آفریقا از سال ۲۰۰۹ به شدت کاهش یافت. اما در همان بازه زمانی،‌ سرمایه گذاری چین افرایش داشت. در سال ۲۰۱۹، به رغم چالش‌های موجود در بازار‌های جهانی، میزان سرمایه گذاری خارجی (FDI ) از سوی چین در قاره آفریقا نزدیک به ۳ میلیارد دلار بوده است. این در حالی است که در همان سال، سرمایه گذاری خارجی از سوی آمریکا منفی بود (نمودار ۱).

نمودار ۱

نمودار 1

با نگاهی دقیق تر به نمودار فوق، میزان سرمایه گذاری خارجی که با داده‌های آماری دفتر مطالعات اقتصادی آمریکا و سازمان آمار دولت چین تهیه شده است، بیافکنیم. پیداست که سرمایه گذاری خارجی از سوی دو کشور ایالات متحده و چین در دو جهت معکوس حرکت می‌کند. نمودار آبی حکایت از کاهش شدید سرمایه گذاری خارجی از سوی آمریکا و نمودار قرمز نشان از رشد نسبی سرمایه گذاری از سوی چین در قاره آفریقا دارد. این نکته باید مورد توجه قرار گیرد، که میزان سرمایه گذاری خارجی آمریکا ر زمان انتخابات سال ۲۰۱۶ و پیروزی ترامپ صفر بوده است. نمودار ۲ نمایانگر میزان سرمایه‌گذاری مستقیم خارجی چین در کشورهای منتخب قاره آفریقا، یعنی الجزائر، لیبی، مالی، موریتانی، مراکش،‌ نیجر و سنگال است.

نمودار ۲

نمودار 2

نتایج تحقیقات اخیردر حوزه روابط بین الملل حاکی از نقش موثر چین در تامین اهداف مرتبط با حفظ صلح و امنیت در اتحادیه آفریقا است. چین که از سال ۱۹۷۸ از سهم عظیم سرمایه گذاری خارجی در آفریقا برخوردار بوده و در سال ۲۰۲۰ رتبه بیشترین سرمایه گذاری خارجی در آفریقا را از آن خود کرده، به خوبی می داند که یکی از عوامل مهم رشد کشورها جذب سرمایه خارجی است، لذا کوشیده است، تا با سرمایه گذاری در قاره آفریقا از نیروی کار ارزان برای سود بیشتر بهره‌مند شود، و همزمان اسباب رشد نسبی این کشورها را فراهم آورد.
بررسی نمودار شماره 2 نشان از رشد چشمگیر سرمایه‌گذاری خارجی در کشور‌های شمال و شمال غرب آفریقا دارد. به عنوان مثال، کشور مالی در سال ۲۰۰۳ میلادی هیچ سرمایه خارجی از چین دریافت نکرد، اما در سال ۲۰۱۹ میلادی میزان سرمایه گذاری از سوی چین در کشور مالی به بیش از ۳۰۰ میلیون دلار رسید. این گرایش و رشد سرمایه‌گذاری در سایر کشور ها، همانطور که در نمودار بالا نمایان است، مشاهده می‌شود.
درایس ولتوزین (Dries Velthuizen ) استاد دانشگاه آفریقای جنوبی در مقاله اخیر خود به تشریح نقش چین در تامین اهداف صلح پایدار در این قاره پ‍رداخت. وی در این مقاله به درستی اذعان داشت که چین از طریق ایجاد ظرفیت های مناسب برای توسعه اقتصادی، اجتماعی و آموزش برای تحول اجتماعی به مأموریت های صلح در آفریقا کمک می‌کند.
چین می‌تواند با استفاده از دانش نظامی‌گسترده ارتش خود، ظرفیت مداخله نظامی، خصوصاً در مورد رویکرد توسعه غیر جنگی در ایجاد صلح پس از جنگ های داخلی در آفریقا، اجرای برنامه‌ها و طرح‌های دولتش در کاهش فقر در آفریقا را دنبال کند. کمک نظامی چین به آفریقا به موجب برنامه اقدام پکن در آفریقا شکل گرفته است. این طرح شامل کمک به فعالیت های نظامی، انتظامی و مقابله با تروریسم است. همچنین این برنامه امکان توسعه نیروهای آماده به کار آفریقا را فراهم می‌کند.
همکاری نظامی میان چین و آفریقا به صورت تبادل اطلاعات، آموزش پرسنل نظامی، فروش سلاح های تجاری و برگزاری اجلاس‌های جامع صلح و امنیت صورت می‌گیرد. دولت چین، همچنین آموزش‌های مرتبط با اجرای قوانین را به دولت‌های آفریقا ارائه می‌دهد. کمک های ویژه نظامی چین، شامل حمایت از کشورهای منطقه ساحل، خلیج عدن، خلیج گینه و شاخ آفریقا است.

توسعه به سبک چینی

«مدل چینی» برای توسعه می‌تواند طرحی برای نوسازی و تحول در اقتصاد آفریقا باشد. این مدل شامل «جهانی شدن» برای یافتن راه حل‌های چند جانبه برای کاهش هزینه‌ها و تقسیم کار ( division of labor ) در توسعه است. مولفه‌های خاص توسعه چینی عبارتند از:
۱. ابتنا بر جذب سرمایه خارجی. این مولفه مهمی است که چین را از ژاپن و کره جنوبی متمایز می‌کند.
۲. رشد از طریق صادرات انواع کالا علی‌الخصوص کالاهای میانه (intermediate goods)
۳. تکیه بر صنایع کارگر محور ( labor intensive industries ) چرا که چین در این حوزه می‌تواند رقابتی عمل کند.
۴. تکیه بسیار زیاد بر شرکت های چند ملیتی آمریکا و اروپا و کاهش ریسک برای آنها تا در چین سرمایه گذاری کنند.
راهبرد جدید چین برای آفریقا ایجاد قدرت نرم برای خود است. مأموریت‌های صلح، تبادلات فرهنگی، پروژه‌های آموزشی و تأمین اعتبار زیرساخت‌های آموزشی در آفریقا از این راهبرد نشآت می‌گیرد. این راهبرد منافع چین را نیز تأمین می‌کند. کمک به ایجاد محیط‌های سرمایه گذاری امن به نفع اقتصاد چین است، چرا آفریقا با وجود منابع عظیم طبیعی و کمک های خارجی هنوز فقیر ترین قاره جهان است.

چندجانبه‌گرایی

در سطوح چند‌جانبه، همکاری امنیتی چین و آفریقا با برگزاری اولین مجمع دفاعی و امنیتی چین و آفریقا در ژوئن 2018 تقویت شد. این مجمع بر ماموریت‌های صلح در قاره آفریقا تمرکز داشت. چین به عنوان بخشی از ترتیبات دوجانبه و چندجانبه، در حال تقویت ظرفیت نیروهای مسلح چندین کشور آفریقایی است. به عنوان مثال چین روابط دو جانبه را با آفریقای جنوبی و رواندا حفظ کرده است، همچنین با چند کشور در شمال آفریقا روابط راهبردی دارد.
فعالیت های فعلی صلح و امنیت کشور چین نشان دهنده دور شدن از سیاست مداخله جویانه به شیوه غرب است که امری مهم محسوب می‌شد. این سیاست مبتنی بر توسعه روابط اقتصادی مورد پسند اکثر کشورهای جهان علی‌الخصوص کشورهای آفریقایی است. مولفه‌های اصلی این سیاست، اقتصاد محوری و بازسازی بافت و ساختار اقتصادی – اجتماعی است که برای توسعه آفریقا که سالها به دلیل استعمار از سایر کشور‌های در حال توسعه عقب مانده، حیاتی است. در این زمینه ، تجربه گسترده نظامی و توسعه چین نقش برجسته ای خواهد داشت.
همانطور که قبلاً بیان شد، تلاش‌هایی از طرف رهبران آفریقا صورت گرفته تا به درگیری‌های مسلحانه در این قاره پایان داده و صلح پایدار و رونق اقتصادی را گسترش دهند. این مسئله مطابق با طرح اتحادیه آفریقا برای این قاره است. متأسفانه، این تلاش ها که در قالب بیانیه‌های متعدد از سوی اتحادیه آفریقا در سال ۲۰۱۳ برای "خاموش کردن اسلحه" انجام گرفته بکلی نا فرجام ماند.

معماری صلح و امنیت آفریقا


درگیری‌های مداوم در قاره آفریقا نشان می دهد، که معماری صلح و امنیت اتحادیه اروپا در جلوگیری یا مدیریت درگیری و ایجاد صلح، علیرغم پیشرفت ها، با چالش های جدی دست به گریبان است. این چالش های عظیم در صورت ادامه مانع توسعه و ثبات پایدار در این قاره می‌شود. معماری جدید صلح و ثبات متشکل از شورای صلح و امنیت است که توسط کمیسیون AU، هیئت خردمندان (The Panel of the Wise ) ، سیستم هشدار زودهنگام قاره ای (The Continental Early Warning System) ، نیروی آماده باش آفریقا و صندوق صلح آفریقا ( The African Standby Force ) پشتیبانی می‌شود. دلیل اصلی شکست معماری صلح و امنیت، اختلال عملکرد سازمانی است. این اختلال منجر به «پاسخ ناکارآمد به بحران‌های امنیتی» می‌شود .

چین تلاش می‌کند تا از طرق مختلف در صلح و امنیت آفریقا تاثیرگذار باشد. علی رغم مشکلات اخیر جهانی در شیوع و گسترش ویروس کوید 19 و رکود اقتصادی و گسترش فقر در قاره آفریقا، همکاری نظامی‌بین چین و قاره آفریقا به صورت تبادل اطلاعات، آموزش پرسنل نظامی، فروش و تجارت اسلحه و همکاری در مجامع مختلف بین المللی به صورت منظم ادامه دارد. کمک های ویژه نظامی‌شامل حمایت از کشورهای منطقه ساحل، خلیج عدن، خلیج گینه و شاخ آفریقا ادامه داشته و روز به روز گسترش و افزایش یافته است. برگزاری اجلاس چین و آفریقا در بستر همین نگاه، حائز اهمیت و سهم چین در ساختار امنیتی سازی در آفریقا را نمایان می سازد.

به طور خلاصه، نزاع و درگیری‌های گسترده در آفریقا به دور از انظار اتفاق می‌افتد. پوشش رسانه‌ای این درگیری‌های سهمگین و عوامل آن در آمریکا و اروپا بسیار اندک یا ناچیز است. از بعد از انتخاب باراک اوباما به عنوان رئیس جمهور ایالات متحده آمریکا، سرمایه گذاری خارجی این کشور در قاره آفریقا شروع به کاهش کرد و در زمان ترامپ منفی شد. در حالی که چین با سرمایه گذاری در آفریقا در حال گسترش نفوذ خود است. ناظران سیاسی و تحلیل گران معتقدند، یکی از دلایلی که دولت چین اهتمام خاصی به آفریقا دارد، به دلیل حضور گسترده آمریکا در خاورمیانه می‌باشد، نفوذ و حضور چین در این آفریقا می‌تواند گزینه بدیل مناسبی برای چین، در راستای گسترش نفوذ سیاسی و اقتصادی این قدرت نوظهور باشد.

محمد موحد، کارشناس ارشد حوزه شمال آفریقا

  (مسئولیت محتوای مطالب برعهده نویسندگان است و بیانگر دیدگاه‌های مرکز مطالعات سیاسی و بین‌المللی نیست) 

متن دیدگاه
نظرات کاربران
تاکنون نظری ثبت نشده است