بهبود روابط عربستان  با جمهوری اسلامی ایران، علل و پیامدها

۲۲ فروردین ۱۴۰۲
مشاهده ۲۰۴۸

پس از بیش از 7 سال قطع رابطه دیپلماتیک، در اسفند 1401، دو کشور ایران و عربستان با میانجیگری چین، با صدور بیانیه ای در پکن، از سرگیری روابط دو جانبه و آغاز به کار دوباره سفارتخانه‌های دو کشور در آینده نزدیک را اعلام کردند. در شرایطی که محمد بن سلمان، ولیعهد عربستان در سال 2017 در مصاحبه با شبکه السعودیه اعلام کرد افراط گرایی ایران مانع گفت و گو میان دو کشور است و تهدید کرد جنگ را به داخل ایران خواهد کشاند و همچنین وزیر خارجه عربستان در بهمن 1399 گفت و گو با ایران را بی فایده و وقت کشی دانست جای سوال است علت چرخش در سیاست خارجی  عربستان و موافقت با از سرگیری روابط با جمهوری اسلامی ایران چیست؟

 آیا عربستان از قطع رابطه با ایران به آنچه می‌خواست دست یافت یا سیاست های منطقه‌ای و جهانی، ریاض را به بازگشت از مسیر پیشین سوق داد؟ آیا سیاست خارجی عربستان فقط در مورد ایران تغییر کرد یا اینکه در رابطه با دیگر کشورهای منطقه نیز تغییر کرد؟ پاسخ به این سوال از این لحاظ اهمیت دارد که بر اساس آن می‌توان گفت چرخش سیاست خارجی عربستان اقدامی راهبردی و بلند مدت است یا حرکتی تاکتیکی و کوتاه مدت برای رهایی از برخی مشکلات داخلی و خارجی احتمالی.

به نظر می رسد با توجه به تحولات عرصه روابط بین الملل از سال 2021 بویژه پس از روی کار آمدن دموکرات ها در آمریکا، سیاست خارجی عربستان دچار تغییراتی شد و نه تنها با ایران، بلکه روابط عربستان با قطر، یمن، سوریه و عراق نیز بهبود یافت. همچنین ناامیدی از تامین امنیت توسط آمریکا و نزدیک شدن به چین، تلاش عربستان برای جایگزینی الگوی تعامل به جای تعارض در روابط منطقه ای و نیاز به ثبات برای دست یابی به توسعه اقتصادی و چشم انداز 2030 از دلائل مهم چرخش سیاست خارجی عربستان است. 

علل چرخش در سیاست خارجی عربستان

  • پیروزی دموکرات ها در آمریکا:

به دلیل ساختار خاص قدرت در عربستان، معمولا دولتهای جمهوری خواه آمریکا روابط بهتری با ریاض دارند و روی کار آمدن دولتهای دموکرات در آمریکا که بر شعارهایی مانند دموکراسی و حقوق بشر تاکید دارند، عربستان را دچار فشار و محدودیت هایی در سیاست خارجی و داخلی می‌کنند. کمتر از یک ماه پس از ورود بایدن به کاخ سفید، واشنگتن پشتیبانی از عملیات نظامی‌کشورهای ائتلاف در یمن را لغو و فروش سلاح به عربستان و امارات حتی قراردادهای فروش سلاح که در زمان ترامپ امضا شده بود را با هدف یافتن راه حل دیپلماتیک برای بحران یمن ممنوع کرد.

دولت بایدن همچنین معتقد بود کشورهای متحد آمریکا مانند عربستان باید از طریق موازنه منطقه ای امنیت خود را تامین کنند. ابراز علاقه دولت بایدن به احیای برجام و تاکید راهبرد امنیت ملی آمریکا بر تمرکز روی چین و روسیه، تغییرات آب و هوایی و مقابله با گسترش بیماریهای واگیردار و بی توجهی به  امنیت کشورهایی مانند عربستان و نزدیکی بیش از اندازه عربستان به ترامپ و قتل فجیع جمال خاشقچی به دست ماموران امنیتی عربستان، از عوامل دیدگاه منفی دولت بایدن نسبت به عربستان بود. بر همین اساس بود که بلافاصله پس از پیروزی بایدن شاهد تغیرات در سیاست خارجی عربستان و بهبود روابط آن کشور با قطر، حوثیهای یمن، جمهوری اسلامی ایران، سوریه، عراق، ترکیه و ... بودیم.

  • نا امیدی از تامین امنیت توسط آمریکا و نزدیک شدن به چین:

از سال 1943 که روزولت رئیس جمهور وقت امریکا اعلام کرد دفاع از عربستان سعودی برای ایالات متحده امری حیاتی است، سیاست نفت در برابر امنیت به بخش اصلی راهبرد امنیت ملی عربستان تبدیل شد. در سالهای اخیر با آشکار شدن پایان دوران نفت در آینده نه چندان دور، آمریکا استفاده از ذخایر راهبردی نفت خود را آغاز و از یک وارد کننده به یکی از بزرگترین تولید کنندگان و حتی صادر کنندگان نفت دنیا تبدیل و از خرید نفت عربستان بی نیاز شد. قدرت گیری چین در سالهای  اخیر موجب شد اوباما سیاست خروج از غرب آسیا و لزوم تمرکز بر شرق آسیا را مطرح کند. کاهش نیروهای آمریکا در عراق و خروج ناگهانی از افغانستان از مصادیق جدی بودن آمریکا در اجرای این راهبرد است. همچنین در اوج روابط عربستان با آمریکا در زمان ترامپ، واشنگتن برای دفاع از عربستان در برابر حملات موشکی و پهبادی حوثی‌ها به شهرها و تاسیسات نفتی آرامکو و حمله پهبادی یک گروه عراقی به کاخ محل سکونت شاه عربستان اقدام خاصی انجام نداد.

ناامیدی از پپشتیبانی واشنگتن موجب شدت گرفتن تلاش ریاض برای نزدیک شدن به کشورهای آسیاسی بویژه چین بود که از این راهبرد به "چرخش به سوی آسیا" یاد شده اسـت. امضای توافق نامه مشارکت راهبردی با چین، انعقاد قرارداد‌های اقتصادی، دیپلماتیک و دفاعی با مالزی، اندونزی، هند، قزاقستان و بنگلادش، تلاشهای ریاض برای پیوستن به سازمان‌های بین‌المللی غیر غربی مانند سازمان شانگهای و بلوک بریکس، تعهد ریاض به پیونددادن چشم‌انداز ۲۰۳۰ خود با ابتکار یک کمربند و یک جاده چین (BRI)، قبول چین به عنوان یک میانجی قابل اعتماد برای بهبود روابط با جمهوری اسلامی ایران، انتشار برخی اخبار مبنی بر پذیرش یوان به عنوان ارز مبنا توسط عربستان برای فروش نفت، اتحاد تجاری با چین، پاکستان و 4 کشور آسیایی دیگر، همراهی عربستان با روسیه و اوپک پلاس برای کاهش یک میلیون و ششصد هزار بشکه ای نفت و ... از مهمترین مصادیق راهبرد جدید سیاست خارجی عربستان است.

  • تلاش عربستان برای جایگزینی الگوی تعامل - رقابت به جای تقابل و تعارض:

عربستان در سالهای اخیر با در پیش گرفتن راهبرد تعارض با ایران و جبهه مقاومت که امکان هیچ گونه همکاری در آن وجود ندارد هیچ دستاوردی در پرونده‌های منطقه ای چون یمن، سوریه، عراق، لبنان و ... نداشت. به نظر می رسد عربستان در راهبرد جدید سیاست خارجی خود، راهبرد تعامل و رقابت که در عین رقابت امکان همکاری در آن وجود دارد را جایگزین تعارض کرده است.

  • نیاز به ثبات برای انجام پروژه‌های توسعه:

پیش نیاز اجرایی شدن برنامه بلند پروازانه ۲۰۳۰ عربستان برای توسعه کشور ثبات در روابط خارجی است. به نظر می رسد پس از دستیابی به ثبات داخلی و آرام شدن فضای ملتهب داخلی بعد از قدرت گرفتن محمد بن سلمان، ریاض به سمت ایجاد ثبات و تنش زدایی در روابط خارجی حرکت کرده که یکی از اجزای مهم این راهبرد، بهبود روابط با جمهوری اسلامی ایران است.  

میتوان نتیجه گرفت چرخش در سیاست خارجی عربستان فقط در رابطه با جمهوری اسلامی ایران نبوده و شاهد نوعی تنش زدایی منطقه ای در روابط خارجی عربستان هستیم. بهبود روابط ایران و عربستان موجب بهبود روابط با کشورهای منطقه خلیج فارس، جهان عرب و جهان اسلام، نزدیک شدن کشورهای منطقه خلیج فارس و خاورمیانه به یکدیگر و درونزا شدن  امنیت آن و حتی تضعیف پیمان ابراهیم و جایگاه رژیم صهیونیستی در منطقه خواهد شد.

رضا مصطفایی دهنوی، کارشناس مرکز مطالعات سیاسی و بین المللی

 (مسئولیت محتوای مطالب برعهده نویسندگان است و بیانگر دیدگاه‌های مرکز مطالعات سیاسی و بین‌المللی نیست)

متن دیدگاه
نظرات کاربران
تاکنون نظری ثبت نشده است